تاریخچه مسجد النبى (ص) از آغاز تأسیس تا سال 87 هجرى

مدینه منوره و مسجدالنبى(ص)
سال سیزدهم بعثت بود كه حدود 75 نفر از انصار در عقبه منى با رسول خدا - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - بیعت نموده1 و سپس به مدینه منوّره بازگشتند. نزدیك به سه ماه از این قضیه تاریخى گذشته بود كه آنان و گروهى دیگر از مهاجران بسیارى از روزها، صبحگاهان به خارج مدینه مىآمدند و در انتظار آن حضرت مىنشستند، سرانجام روز دوشنبه 18 ربیعالاوّل فرا رسید، طبق معمول بامداد آن روز نیز به خارج مدینه رهسپار شدند و در آنجا تا نزدیكىهاى ظهر، چشم به راه نشستند امّا خبرى نشد. تا اینكه ظهر آن روز رسول گرامى اسلام از طریق ذوالحلیفه وارد مدینه شدند و خبر به مردم مدینه رسید، زن و مرد، كوچك و بزرگ در نزدیكى مسجد قبا به استقبال آن حضرت شتافتند، همگى در نهایت خرسندى و شادمانى به یكدیگر تبریك مىگفتند و این شعر را با همدیگر مىخواندند: طَلَع البَدْرُ عَلَیْنا مِنْ ثَنیّات الوداع3 وَجَبَ الشكُر علینا ما دَعالِلّهِ داعٍ4 در آن هنگام ابوبكر جهت عرض خیرمقدم، خدمت رسول خدا - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - آمده، گفت: مردم مدینه مشتاقانه منتظر قدوم شمایند. پیامبر (ص) فرمود در انتظار برادرم علىّ بن ابى طالب - علیهالسلام - هستم. آن حضرت 15 روز در قبا توقف كرد تا على - علیهالسلام - به همراه همسرش فاطمه زهرا - سلاماللَّه علیها - به آن حضرت ملحق شدند.
در این مدت، مسجد قبا را تأسیس كرد و در ضمن خانههاى مدینه از بت و بتپرستى پاكسازى گشت،5 سپس رسول خدا (ص) سوار بر مركب عازم ناحیه بالاى مدینه منطقه بنوعمرو بن عوف شده و در آنجا مسكن اختیار نمود.6 انس بن مالك گوید: رسول خدا (ص) به همراه بعضى، چهارده شب در آنجا اقامت گزیدند، در این ایّام بود كه به دنبال گروهى از قبیله بنىنجار فرستادند و آنان را به نزد خود فراخواندند آنها هم بلافاصله با شمشیرهاى برهنه به اقامتگاه آن حضرت آمده، در خدمتشان حضور یافتند. انس ادامه مىدهد: رسول خدا (ص) را دیدم سوار بر مركب و ابوبكر با گروهى از بنى نجار در كنارش ایستاده و به سوى قبیله بنىنجار حركت كردند تا به خانه ابو ایّوب انصارى - ره - رسیدند،7 حضرت بعد از نزول اجلال این آیه شریفه را خواندند: “ربّ انزلنى منزلاً مباركاً و أنت خیر المنزلین”.8 ابن اسحاق مىگوید: رسول خدا (ص) در خانه ابوایّوب انصارى بود تا مسجد و خانهاش ساخته شد و سپس به خانه خود در جوار مسجد منتقل گردید.9
كوشش رسول خدا (ص) جهت ساختن مسجدالنبى (ص)
رسول خدا - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - خطاب به گروهى از بنىنجار فرمودند: این مكان را بهمراه آنچه دارد ارزش یابى و قیمتگذارى كنید تا جهت بناى مسجد خریدارى شود، بنىنجار گفتند: به خدا قسم چیزى نخواهیم گرفت؛ زیرا شما زمین را براى خدا مىخواهید. در آن زمین نخل خرما، قبر عدّهاى از مشركین و ساختمان مخروبهاى وجود داشت كه به همین جهت در اطراف آن دیوارى كشیده شده بود. بعد از جلب رضایت قبیله بنىنجار، پیامبر عظیمالشأن دستور داد: درختها را قطع كردند و قبرها را بهمراه ساختمان مخروبه صاف و هموار نمودند، و براى ساختن مسجد آماده ساختند. سخن نزدیكتر به واقع اینكه: رسول خدا (ص) أسعد بن زراره10 را نزد خود خواسته و فرمودند: زمین متصل به مسجدى را كه در آن نماز مىخوانیم بخرید تا مسجد مناسبى را بنا كنیم. أسعد بن زراره عرض كرد: اى رسول خدا! این سرزمین متعلق به دو یتیم به نام “سهل” و “سهیل” فرزندان رافع بن عمر و بن نجّار، است كه مسئولیت و سرپرستى آن دو، به عهده من است و شما مىتوانید در این زمین مسجد را بنا كنید. رسول خدا (ص) فرمودند: “حتماً باید قیمت زمین را بگیرید”. لذا پس از ارزشیابى قیمت زمین را به یتیمان پرداخت نمودند11 و سپس آن را تصرف كردند.12 پیامبر گرامى اسلام (ص) به همراه دیگر اصحاب - كه در بنا و ساختن مسجد دست اندركار بودند - ابتدا پایههاى مسجد را از سنگ چیده، سپس دیوارهاى آن را با خشتهاى خامى كه مسلمانان طبق دستور آن حضرت فراهم كرده بودند، ساختند، ستونهایش را از تنههاى درخت خرما قرار داده بودند و قسمتى از سقفش را با شاخههاى نخل خرما پوشاندند و بخش زیادى از سقف آن بدون پوشش ماند.13 نورالدین سمهودى نقل مىكند كه پیامبر اكرم (ص) هنگام ساختن مسجد چنین زمزمه مىكرد: اللّهم لاخیر اِلّا خیر الآخرة فارحم الأنصار و المهاجرة14 و نیز گفته است كه امیرالمؤمنین على - علیهالسلام - با مهاجرین و انصار در كنار رسول خدا (ص) مشغول كار بود و این رجز را مىخواند: لایستوى من یعمر المساجد یدأب فیها قائماً و قاعد و من یرى عن الغبار حائذاً15
وضعیت هندسى ساختمان مسجد النبى در آن روز بدین صورت بود كه: مقدار سه ذراع16 از دیوار به وسیله سنگ و بقیه آن با خشت خام بنا گردید، و چنانكه گفته شد: سقف مسجد از شاخههاى نخل خرما بود و این شاخهها بگونهاى به همدیگر چسبیده و در كنار هم چیده شده بود كه آفتاب به داخل نفوذ نمىكرد. ولیكن چنان نبود كه از نفوذ آب باران جلوگیرى كند، لذا بعد از مدتى، وقتى باران باریدن گرفت آب به داخل مسجد چكّه كرد، و براى مسلمانان مشكلاتى را بوجود آورد كه بناچار سقف را گِلكارى نمودند. مراغى از ابن نجار نقل مىكند: از رسول خدا - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - در مورد كیفیّت و چگونگى ساختمان مسجد سئوال كردند، فرمود: “عریشى كعریش موسى، خشیبات، والأمر أعجل من ذلك”. “مسجد من سایبانى همانند سایبان موسى - علیهالسلام - است كه چوبهایى بهمراه داشت، (او سپس فرمود:) مرگ و اجل با سرعت تمام به سراغ انسان خواهد آمد”.17 دورانى از عمر مسجد نگذشته بود كه یاران پیامبر اكرم (ص) پیشنهاد كردند مسجد را گسترش دهند و گفتند چنانچه آن حضرت موافق باشند ساختمانى محكمتر بسازند، كه رسول خدا (ص) همان جواب را تكرار فرمودند.18 ارتفاع و بلندى دیوار مسجد به اندازه قد یك نفر مىشد،19 هنگامى كه خورشید بالا مىآمد، طول سایه دیوار به اندازه یك ذراع (دو قدم) مىشد و نماز ظهر توسط مسلمانان اقامه مىگردید و آنگاه كه به دو ذراع مىرسید نماز عصر مىخواندند. نماز رسول خدا و مسلمانان به سوى بیتالمقدس برگزار مىشد زیرا از قبله مسجدالنبى از ابتداى تأسیس تا مدت یكسال و أندى به سوى بیتالمقدس بود، همانطورى كه رسول اكرم - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - قبل از هجرت در مكّه به سوى بیتالمقدس نماز مىگزارد.
مساحت مسجدالنبى (ص) در اولین مرحله
استاد محمد حسین هیكل مىنویسد:20 مساحت مسجدالنبى در اولین مرحله عبارت است از 35 متر طول و 30 متر عرض كه در مجموع چنین مىشود: 1050 = 30*35 در این مرحله، بخشى از مسجد جهت سكونت فقرا اختصاص داده شد، آنان مورد توجه رسول خدا (ص) بودند، و مسلمانان دیگر براى آنان غذا مىآوردند، آنها در وقت نماز اولین صف را تشكیل مىدادند و در میدان جهاد از پیشتازان بودند. اینان بعد از مدتى به “اصحاب صفّه”21 معروف شدند. جایگاه اصحاب صُفَّه تا امروز همچنان باقى است كه سادات و اشراف و بزرگان در این مكان مىنشینند و عبادت مىكنند.
نداى اذان از مسجدالنبى (ص)
پس از سپرى شدن كارهاى ساختمانى مسجد، نداى ملكوتى اذان توسط وحى مقرر و اعلام گردید، و وقت نمازها بوسیله اذان معلوم مىشد. یعقوبى مىنویسد: دوران آغاز و صدر اسلام مؤذّن مسجدالنبى “بلال حبشى” بود و گاهى نیز “ابن ام مكتوم” اذان مىگفت، بدین صورت كه هركدام زودتر در نماز حضور پیدا مىكردند اذان را او و اقامه را دیگرى مىگفت.22
تغییر و تعیین قبله مسجدالنبى (ص)
توسط پیامبر(ص) سال دوّم هجرت - نیمه ماه رجب، بعد از غزوه بدر اولى بود كه - خداى سبحان اراده كرد تا قبلهگاه مسلمانان را از جانب بیتالمقدس به سوى كعبه تغییر دهد.23 اینجا بود كه این آیه را به رسول خدا ناز نمود: “قد نرى تقلب وجهك فى السماء فلنولینك قبلة ترضیها فولّ وجهك شطر المسجد الحرام، و حیث ماكنتم فولوا وجوهكم شطره...”.24 “ما صورت تو را كه به سوى آسمان نگاه مىكنى - و در انتظار فرمان ما براى تعیین قبله نهایى هستى - مىبینیم و اكنون تو را به سوى قبلهاى كه از آن خشنود باشى بازمىگردانیم، پس روى خود را به جانب مسجدالحرام كن، و در هركجا بودید صورت خود را به جانب آن گردانید”. رسول گرامى اسلام پس از 17 ماه نماز به جانب بیتالمقدس، وقتى خواست قبله مسجدالنبى را تغییر دهد به گروهى از اصحاب خود دستور داد در زوایاى مسجد بایستند تا جهت قبله را به سوى مسجدالحرام مشخص كند. در این هنگام جبرائیل نازل شد و با قدرت الهى تمام موانعى را كه جلو چشم رسولاللَّه - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - قرار داشت برطرف ساخت، و سپس عرض كرد: اى رسول خدا! قبله را در جاى خود قرار ده - پیامبر (ص) با دیدن كعبه معظّمه، قبله را در مسجد خود بدان سو تأسیس نمود بطورىكه قبله مسجد در مقابل ناودان كعبه واقع شد. آنگاه جبرائیل عرض كرد: درست قبله در جاى خود قرار دارد. بعد از پایان یافتن قبله مسجد، جبرائیل با اذن خداوند - متعال - هرآنچه در مقابل چشم رسول خدا (ص) جهت دیدن كعبه معظّمه محو شده بود به جاى خود برگرداند. بدین ترتیب درب جنوبى مسجد بسته شد و قبله و محراب در جاى آن قرار گرفت كه روبروى ناودان كعبه واقع شده است.25
بازسازى و گسترش مسجدالنبى (ص) به دست مبارك رسول خدا(ص)
6 سال از ساختن بناى مسجدالنبى گذشت. در سال هفتم هجرى غزوه “خیبر” پیش آمد، رسول گرامى اسلام به همراه مسلمانان در نبرد با یهود در قلعههاى خیبر به پیروزى رسیدند، پس از آن مدینه منوره یكپارچه در اختیار رسول خدا (ص) قرار گرفت و هر روز بر جمعیت مسلمانان افزوده مىشد و عدهاى بدانجا هجرت مىكردند. به همین جهت اصحاب و یاران پیامبر (ص) پیشنهاد بازسازى و توسعه مسجد را نمودند، حضرت با طرح آنان موافقت نمود، كه به فرمایش امام صادق - علیهالسلام -: رسول خدا (ص) در مرتبه دوّم، مسجد را توسعه دادند و آن را از ناحیه طول و عرض - هر كدام - به 100 ذرع رسانیدند.26 در این مرحله شكل و چهار چوبه مسجد تغییر كرد؛ یعنى طول هر ضلع به صد متر رسید و بصورت مربّع درآمد. و در روایت دیگر آمده است: كه به صورت مربعى درآمد كه هر ضلع آن 50 متر شد. البته شكل اصلى آن تغییرى نكرد، زیرا در مرحله اوّل كه از سنگ و خشت خام و تنه درخت خرما و شاخههاى آن تشكیل شده بود در مرحله بعد نیز از همین مواد و وسائل استفاده شد، لیكن نحوه چیدن دیوارها تغییر كرد بدین نحو: كه خشتها را بصورت جفت دركنار یكدیگر و سپس هر دو را مخالف دوتاى دیگر - عمودى و افقى - قرار دادند.27 مراغى از ابن زباله نقل مىكند كه: رسول خدا - صلىاللَّه علیه و آله و سلم - تصمیم بر آن داشت كه در قسمت قبله مقدارى به مسجد اضافه كند، كه با رحلتش، این تصمیم عملى نگردید. وى در استدلال براى سخن خود مىگوید: زیرا روزى رسول خدا (ص) در محل اقامه نماز خود ایستاده بود كه با دست مباركش اشاره به دیوار سمت قبله نموده و فرمود: “لوزدنا فیمسجدنا” از این جمله چنین برمىآید، كه حضرت آرزو مىكرد مسجد را از جانب قبله توسعه دهد.
توسعه مسجدالنبى (ص) در سال شانزدهم هجرى
عمر بن خطاب در زمان خلافت خود (در سال 16 هجرى) درصدد برآمد كه مسجدالنبى را از طرف قبله توسعه دهد، از این رو تصمیم گرفت خانه عباس بن عبدالمطلب را كه در سمت قبله مسجد واقع شده بود خریده، به همراه خانه خودش به مسجد ضمیمه نماید كه عباس در آن روزها با فروش خانهاش موافقت نكرد. لیكن پس از مدتى خودش آن را به مسلمانان هدیه نمود و خانه او و قسمتى از خانه جعفر بن ابى طالب در توسعه، جزء مسجدالنبى شد.28 و در این هنگام ستونهاى چهارگوشه آن در كنار خانه مروان بن حكم قرار گرفت و در نتیجه، از قسمت جنوبى 5 متر به مسجد اضافه شد كه محلّ محراب به جلوتر منتقل گردید. همچنین از قسمت غربى 5 متر و در قسمت شمالى 15 متر توسعه یافت. و از آنجا كه خانه همسران رسول خدا (ص) در بخش شرقى مسجدالنبى قرار گرفته بود و بعد از رحلت آن حضرت همچنان در آنجا زندگى مىكردند، و از همه مهمتر مدفن مبارك پیامبر (ص) و از سویى قبر ابى بكر در آن قسمت در منزل عایشه واقع بود، در قسمت شرقى مسجدالنبى تغییر حاصل نشده و همچنان باقى ماند. در این مرحله از توسعه، خانه ابوبكر كه در ناحیه غربى بود، در داخل مسجدالنبى قرار گرفت. گفته شده: كه حفصه دختر عمر خانه ابوبكر را - كه در ضلع غربى بوده، و وى در زمان زندگیش نیازمند گشته بود - به /4000 درهم خرید كه در دو مرحله (مقدارى در زمان عمر و باقیمانده آن در زمان عثمان) ملحق به مسجدالنبى گردید.29 با همه این تغییر و تحول، در ساختمان مسجدالنبى تغییر زیادى حاصل نشد؛ زیرا پایهها همانند سابق سنگچین و قسمت بالاى دیوار با خشت خام چیده شد. ستونهاى مسجد از تنه نخل خرما و سقف آن از شاخههاى نخل بود. فقط جهت استحكام از پایههاى بیشترى استفاده گردید. و تعداد دربهاى ورودى آن به 6 عدد رسید.
بازسازى مسجدالنبى (ص) در زمان خلافت عثمان - مرحله چهارم -
در سال 24 هجرى كه عثمان به خلافت رسید، مردم پیشنهاد توسعه مسجدالنبى را به او دادند و در این زمینه با او صحبت كردند و از كمبود جا در مسجد شكوه نمودند. در پى آن اظهار ناراحتىها، عثمان با بزرگان از اصحاب، مشورت كرد، كه آنان جهت تخریب و بازسازى مسجد اتفاق نمودند، آنگاه عثمان مردم را دعوت نمود و بر فراز منبر رفت، بعد از حمد و ثناى الهى چنین اظهار نمود: “اى مردم تصمیم گرفتهام، مسجدالنبى را خراب كنم و آن را توسعه دهم، شنیدم رسول خدا (ص) فرمود: هركس مسجدى را براى خدا بسازد، خداوند - منّان - در بهشت خانهاى براى او بنا خواهد نمود.30 “عمر بن خطاب” قبل از من این مسجد را توسعه داد، ولیكن امروز براى این جمعیت مكان بیشترى لازم است. من با خبرگان از اصحاب رسول خدا (ص) مشورت كردم، همه آنها بر خرابى و بازسازى و توسعه مسجدالنبى اتّفاق نمودند.31 مردم سخنان عثمان را تأیید و تحسین كردند و براى او دعا نمودند. بنابراین عثمان مسجدالنبى را تخریب كرده، در ضلع جنوبى و غربى، هركدام 5 متر اضافه نمود مانند آنچه در زمان عمر انجام گرفته بود. گرچه در ضلع شمالى، مقدار توسعه از زمان عمر كمتر شد ولیكن در مجموع نزدیك به دو برابر زمان عمر بر مساحت مسجد افزوده شد. در این مرحله از توسعه، ساختمان مسجدالنبى وضع و كیفیت بهترى پیدا كرد. زیرا در این بازسازى پایه دیوارهاى مسجد را از سنگهاى زیبا و حكاكى شده، با استفاده از آهك و گچ بنا نهاده و پایههاى وسط را از سنگهاى سوراخ شده قرار دادند كه در داخل سوراخها آهن و سپس اطراف آن را سرب ریختند، سقف مسجد را از چوبهاى مخصوصى بنام ساج پوشاندند، لذا نسبت به سابق از استحكام بهتر و بیشترى برخوردار گشت. این بار نیز در ناحیه شرق مسجد هیچگونه تغییر و توسعهاى حاصل نگردید، چرا كه خانههاى همسران رسول خدا (ص) همچنان باقى بود، و بعضى از همسران آن حضرت در آنجا سكونت داشتند. كه نزدیكترین این خانهها، خانه عایشه بود و در اطاق او رسول خدا (ص) و ابوبكر و عمر دفن شده بودند. توسعه و زیادى زمان عثمان تا سال 87 هجرى باقى ماند، كه تغییر محسوسى نكرد. پس مىتوان مساحت مسجدالنبى را به متر مربع در چهار مرحله به ترتیب ذكر كرد: 1 - مرحله اوّلیه - سال اوّل هجرت - 1050=30*35 2 - مرحله دوم - سال هفتم هجرت - 2433=33/49*33/49 3 - مرحله سوم - سال 16 هجرت - 4875=75*65 4 - مرحله چهارم - سال 24 هجرت - 5950=70*85
- دكتر محمد ابراهیم آیتى، تاریخ پیامبر اسلام، ص 172، - آنان 73 نفر مرد و 2 نفر زن به نامهاى: اُمّ عماره و اُمّ منیع، از انصار بودند - به نقل از “الطبقات الكبرى”، ج 1، ص 221-
- بحارالانوار، ج 19، ص 104، حدیث1-
- ثنیّةالوداع: كوههاى مشرف مدینه منوره است كه در مسیر مكّه واقع شده. مردم مدینه مسافران را تا آنجا مشایعت مىكردند.
- ترجمه شعر: آشكار شد بر ما ماه شب چهارده از كوههاى ورودى شهر، واجب است بر ما حمد و ثناى الهى، مادامى كه ثناگویى دارد.
- كامل بن اثیر، ج 2، ص 107-
- بحارالانوار، ج 19، ص 106 - روایتى دیگر از ابن اسحاق: رسول خدا (ص) تصمیم گرفت داخل مدینه شود بر شتر خود سوار شد و بهمراه بعضى از صحابه براه افتادند، در میان كوچههاى مدینه به خانه هریك از انصار مىرسید جلوى ناقه او را مىگرفتند و مىگفتند: اى رسول خدا! قبیله ما با آنچه به همراه دارد، در خدمت شما است به خانه ما داخل شوید و ما را مفتخر سازید. رسول خدا (ص) مىفرمود: “جلوى ناقه را رها كنید همانا او مأمور است” افسار شتر را بر روى گردنش نهادند. آمد تا در میان قبیله بنى نجّار جلوى خانه “ابوایّوب انصارى” و محلّ مسجد فعلى “مِرْبد” زانو به زمین زد، رسول خدا پیاده شد، و این افتخار نصیب ابوایوب گردید. سیره ابن هشام، ج 2، ص 140 - تاریخ طبرى، ج 2، ص 116-
- سنن ابى داود، ج 1، ص 123-
- سوره مؤمنون: 21-
- سیره ابن هشام، ج 2، ص 143 - فى منزل الوحی، چاپ هفتم، دارالمعارف، ص 449-
- اسعد بن زراره از بزرگان قبیله بنى نجار بود، او با عدهاى دیگر از مسلمانان در آنجا نماز مىگزارد، رسول خدا در ابتداى هجرت با آنان در اطاق كوچكى نماز اقامه مىنمودند زیرا “ابن امّ مكتوم” كه از سوى آن حضرت به مدینه آمده بود عدّهاى را با احكام اسلام آشنا نمود.
- 10 دینار پرداخته شد “زادالمعاد، ابن القیم الجوزى، ج 2، ص 56”.
- فیمنزل الوحى،449-
- ابن كثیر، البدایه و النهایة، ج 3، ص 214- نهایةالأدب، جزء 16، ص 344-
- ترجمه شعر: پروردگارا در مقابل خوبیهاى جهان آخرت خوبى وجود ندارد - پس رحمت بفرست بر انصار و مهاجرین.
- دكتر محمد ابراهیم آیتى، تاریخ پیامبر اسلام، ص 211 - وفاءالوفا باخبار دارالمصطفى، ج 1، ص 329- سیره ابن هشام، ج 2، ص 142- ابن هشام مىگوید: از بسیارى از اهل شعر پرسیدم گفتند على بن ابى طالب - ع - را خوانده ولیكن معلوم نیست قائل و گوینده چه كسى است؟ آن حضرت یا دیگرى، ترجمه رجز: مساوى نیست كسى كه در ساختن مساجد مشاركت دارد و - در حال ایستاده و نشسته - تلاش مىكند با كسى كه سعى مىكند غبار بر لباسش ننشیند
- در ذرع هاشمى 33/49 سانتىمتر بوده است.
- الحاوى للفتاوى للسیوطی، ج 2، ص 76- منزل الوحى، ص 450-
- دلائل النبوة بیهقى، ج 1، فصل مسجدالرسول. زادالمعاد، ج 2، ص 56-
- و گفته شده یك وجب از قد یك انسان بیشتر بوده است.
- صفَّة: بضم “صاد” و تشدید “فاء” بر وزن ضُلَّةْ، سكوئى است بزرگ به شكل مربع مستطیل كه در جهت شمالى مقبره رسول خدا - س - واقع شده و حدود 30 سانتىمتر از سطح زمین مسجد بلندتر است.وفاءالوفاء، ج 2، ص 453-
- سیره ابن هشام، ج 2، ص 156- تاریخ پیامبر اسلام، ص 212-
- فیمنزل الوحی، ص 451-
- دكتر محمد ابراهیم آیتى: تاریخ پیامبر اسلام، ص 218 - ابن اسحاق مىگوید: 18 ماه پس از هجرت در ماه شعبان قبله تغییر یافت. - سیره حلبى، ج 2، ص 257 - بحارالانوار، ج 19، ص 199 حدیث 2 : نقل مىكند: معاویة بن عمار از امام صادق - علیهالسلام - سؤال كرد؟ چه زمانى رسولاللَّه (ص) از بیتالمقدس به كعبه منصرف شد. امام صادق - ع - فرمودند: “بعد از برگشت از غزوه بدر”.
- بقره: 144-
- وفاءالوفاء بأخبار دارالمصطفى، ج 1، ص 365-
- مدینهشناسى، سید محمد باقر نجفى، ص 35- به نقل از اعلاق النفیسه، ص 65 - 64- متر 33/49 = 100 ذرع - مساحت مسجدالنبى ، مترمربّع 2433=33/49*33/49
- أخبار مدینةالرسول، ص 93-
- بین عباس بن عبدالمطلب و خلیفه كشمكش زیادى شد تا اینكه در دادگاه قاضى به نفع عباس حكم نمود، آنگاه عموى پیامبر عباس آن را به مسلمین هدیه نمود و جزء مسجد شد. محمد حسین هیكل، فیمنزل الوحى، ص 453 - سید محمد باقر نجفى، مدینه شناسى، ج1 ص 36 به نقل از “تاریخ ابن عساكر”.
- محمد حسنین هیكل، فى منزل الوحى، 454-
- صحیح مسلم، كتاب المساجد، باب فضل بناءالمساجد و الحث علیها، حدیث 24 (533) ص 378-
- تاریخ الرسل والملوك،ج 5/2113 - ترجمه فارسى شده.
منبع: کتابخانه اینترنتی تبیان
نظرات :