ابن تیمیه، تجسیم و تشبیه

دوشنبه 21 مرداد 1392
ابن تیمیه، تجسیم و تشبیه

یکی از افکار احمد بن تیمیه تجسیم و تشبیه است. در واقع به ظواهر روایات که غالباً مستلسمه اهل کتاب آنها را نقل کرده‌اند فریب خورده و گاهی هم در ظواهر آیات تصور و تدبر نکرده، تا جایی که قائل به تشبیه و تجسیم شده است. در اینجا دو سه کلمه از کتاب الرسائل الکبرای ابن تیمیه می‌آوریم تا معلوم شود که وی مُجسِّم و مُشبِّه بوده یا نه؟

رساله‌های متعددی از او در این جلد آمده که در مصر چاپ شده است. وی در رسالة العقیدة الواسطیة عرش را  به معنای سریر و تخت گرفته است. جهان را که تصور می‌کند می‌گوید: «والعرش فوق ذلک؛ یعنی عرش فوق آسمان‌هاست». «والله فوق ذلک؛ خدا هم بالاتر از عرش است». «والله فوق عرشه وهو یعلم ما انتم علیه» در حقیقت خدا را بالای عرش تصور می‌کند و به آن قائل است و با جمله «و هو یعلم ما انتم علیه» می‌خواهد آن آیه را تفسیر کند که می‌فرماید «وَهُوَ مَعَکُمْ اَینَما کُنْتَمْ». این معیت، معیت وجودی یا قیومی نیست، معیت علمی است، علم دارد. از این نظر می‌گوید: «وَهُوَ مَعَکُمْ اَینَما کُنْتُمْ». آیا خدایی که روی سریر بنشیند و بالای آسمان‌ها باشد جز خدای مجسَّم است؟ شگفتا ایشان برای این مسئله که خدا بالای آسمان‌هاست یک شاهد دیگر هم دارد و این شاهد، خیلی عجیب و غریب است. می‌گوید دلیل بر اینکه خدا بالای آسمان‌هاست این است که فرعون به وزیرش هامان گفت: برای او کاخی بسازد باشکوه و بلند تا دستش به خدا برسد، این دلیل بر این است که وجود خدا در بالای آسمان‌ها امر مسلّمی بوده است.[1]

«وَقالَ فِرْعَوْنُ یا هامانُ ابْنِ لی‏ صَرْحاً لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ، اَسْبابَ السّمواتِ فَأَطَّلِعَ اِلی اِلهِ مُوسَی وَاِنِّی لَأََظُنُّهُ کاذِباً»[2] با این آیه استدلال می‌کند که معلوم می‌شود وجود خدا در بالای آسمان‌ها یک امر مسلّم بین فرعون و موسی بوده است. فکر نمی‌کند که آیا این آیه بر این امر دلالت دارد؟ آیا اندیشة فرعونی می‌تواند مبنای عقیدة اسلامی باشد؟

شواهد بر اینکه ایشان اهل تشبیه و تجسیم بوده، فراوان است. ایشان قائل به حرکت برای خداست؛ زیرا در حدیثی نقل می‌کند که خلاّق متعال آخر شب می‌آید روی آسمان دنیا و به مردم می‌گوید: «هل من مُستغفرٍ؛ کسی هست که استغفار کند؟» حرکت خدا را حرکت مکانی می‌داند. ممکن است کسی فکر کند که این اندیشه شایستة مردی مانند ابن‌تیمیه نیست، اما ایشان این اندیشه را بالای منبر هم می‌گفت. ابن بطوطه جهانگردی است که در زمانی که ابن تیمیه در دمشق منبر می‌رفته در دمشق بوده، در آنجا داستانی دارد که اجمالاً عبارت عربی را می‌خوانم بعداً هم ترجمه اجمالی می‌کنم. می‌گوید: «وکان بدمشق من کبار فقهاء الحنابله تقی الدین بن تیمیه کبیر الشام یتکلم فی الفنون الا أنّ فی عقله شیئاً؛[3] یکی از علمای بزرگ حنابله در دمشق ابن تیمیه است در همه چیزی سخن می‌گفت، اما در عقل او یک کاستی بود، «الا ان فی عقله شیئاً». البته کسانی که این کتاب را چاپ می‌کنند یک پاورقی مختصری می‌زنند، اما نمی‌توانند مشکل را حل کنند. بعد می‌گوید: من روز جمعه در مجلس ایشان حاضر شدم، ایشان بر منبر رفت و گفت: «اذ ذلک بدمشق فَحَوَّرْتُهُ یوم الجمعه» وهو یعظ الناس علی منبر الجامع ویذکرهم وکان من جملة کلامه انّ الله ینزل الی سماء الدنیا کَنُزُولی هذا ونزل درجة من دُرج المنبر؛ روز جمعه پای منبرش نشستیم و او مردم را بر منبر مسجد جامع موعظه می‌کرد و از سخنانش این بود: خدا از عرش وارد آسمان اول می‌شود، چگونه؟ یک پله پایین آمد و گفت: همین طوری که من از پله منبر پایین می‌آیم او هم از بالای عرش به روی آسمان به همین صورت پایین می‌آید». اینها حاکی از این است که پایه‌گذار وهابیت یک مرد مشبّه و مجسّم به تمام معنا بوده است.



[1]. ر.ک: رساله حمویة الکبری، ص 429.

[2]. غافر، 36 ـ 37.

[3]. ر.ک: ابن بطوطه، الرحلة، ج 1، ص 57 ـ 58.

 

منبع: درسنامه مرزبانی از مكتب اهل بیت/ آیة الله جعفر سبحانی/ مؤسسه فرهنگی ـ هنری مشعر/ تابستان1391


  • 1203
  • 0

کلمات کلیدی :

نظر شما :

نظرات :

آخرین متون آموزشی
ﺳﻪشنبه 04 مهر 01402
شنبه 04 شهریور 01402
تبلیغات تبلیغات تبلیغات