حج در کلام حضرت علی (ع)
حج سیراب کننده تشنگان حقیقت
حضرت امیر المومنین (علیه السلام) درمورد اعمال حج و جایگاه رفیع آن در میان عبادات در خطبه اول نهج البلاغه چنین می فرمایند:
وَ فَرَضَ عَلَیْكُمْ حَجَّ بَیْتِهِ الَّذِى جَعَلَهُ قِبْلَهً لِلاءَنامِ یَرِدُونَهُ وُرُودَ الاَنْعامِ وَ یَاءْلَهُونَ الَیْهِ وُلوهَ الْحَمامِ جَعَلَهُ سُبْحانَهُ عَلامَهً لِتَواضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ اذْعانِهِمْ لِعِزَّتِهِ، وَ اخْتارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمّاعا اءَجابُوا الَیْهِ دَعْوَتَهُ، وَ صَدَّقوا كَلِمَتَهُ، وَ وَقَفُوا مَواقِفَ اءَنْبِیائِهِ، وَ تَشَبَّهوا بِمَلائِكَتِهِ الْمُطِیفِینَ بِعَرْشِهِ یُحْرِزُونَ الاَرْباحَ فِى مَتْجَرِ عِبادَتِهِ. وَ یَتَبادَرونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ، جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالِى لِلاسْلامِ عَلَما وَ لِلْعائِذِینَ حَرَما، فَرَضَ حَجَّهُ وَ اَوْجَبَ حَقَّهُ وَ كَتَبَ عَلَیْكُمْ وِفادَتَهُ فَقالَ سُبْحانَهُ: "وَ لِلّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللّهَ غَنِىُّ عَنِ الْعالَمِین
«خداوند، حج خانه خود را بر شما واجب گردانید و خانه خود را قبله گاه مردم ساخت . مردم با شوق تمام ، آنسان كه ستوران به آبشخور روى نهند و كبوتران به آشیانه پناه برند، بدان درآیند. خداى سبحان حج را مقرر فرمود تا مردم در برابر عظمت او فروتنى نشان دهند و به عزت و جبروت او اعتراف كنند. و از میان بندگان خود كسانى را برگزید تا صلاى دعوت او شنیدند و اجابت كردند و سخن حق تصدیق نمودند و در آنجا پاى نهادند كه پیامبرانش نهاده بودند و به آن فرشتگان همانند شدند كه گرد عرشش طواف مى كنند و در این سودا كه سرمایه شان عبادت اوست ، سود فراوان حاصل كردند و تا به میعاد آمرزش او دست یابند بر یكدیگر پیشى جستند. خداوند، سبحانه و تعالى ، حج را نشانه و علامت اسلام قرار داد و كعبه را پناهگاه پناهندگان و حج را فریضتى واجب ساخت و حقش را واجب گردانید و حج را بر شما مقرر فرمود و گفت : براى خدا حج آن خانه بر كسانى كه قدرت رفتن به آن داشته باشند، واجب است و هر كه راه كفر پیش گیرد بداند كه خدا از جهانیان بى نیاز است»
ساده ترین و زیباترین تعبیری که می توان از فرمایشات حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در مورد حاجی برداشت کرد؛ انسان تشنه است؛ یعنی کسانی که تشنه اند به سوی این سرزمین میروند. این تشنگی، تشنگی طبیعی یا تشنگی عادی نیست؛ بلکه تشنگی روح و عطش وجودی انسان است. زیرا به به تعبیر خود حضرت امیر المومنین (علیه السلام) ، این سرزمین آنقدرآب ندارد که بتواند حتی یک پرنده ی تشنه راسیرکند چه برسد به اینکه بتواند خیل عظیم انسانهایی که بسمت این سرزمین می آیند را سیراب نماید. بنابراین مراد از عطش، عطش روحی انسانهایی است که مانند کبوتران تشنه به این سرزمین رهسپار می شوند و در آنجا آب گوارایی را پیدا میکنند که در سرزمین های دیگر نمیتوانند آن را بیابند. تشبیه به کبوتران تشنه به این خاطر است که پرنده های دیگر به اندازه منقارشان آب بر میدارند و با خوردن آن آب سیراب میشوند. اما کبوتر وقتی به سمت آب میرود حلقوم خودش را در آب باز میکند و با حلقوم خودش آب را می مکد تا سیراب شود. حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) نیز به این خاطر این تشبیه را برای مومنانی که بسمت این سرزمین می آیند به کار می برد.
حج محل رویش فطرت انسانی
حضرت امیرالمومنین (علیه السلام) در موردعلت دعوت خداوند از مردم به این سرزمین بی آب و علفی مانند مکه برای مهمانی خود فرمایشات زیبایی ایراد فرموده اند که در ضمن خطبه قاصعه به این موضوع اشاره فرموده اند. ایشان می فرمایند: « آيا نمى بينيد كه خداوند سبحان پيشينيان را از زمان آدم (علیه السلام) تا كسانى كه پس از آنها آمده اند از اين عالم بيازمود، به سنگهايى كه نه سود مى رسانيدند و نه زيان ، نه مى ديدند و نه مى شنيدند، و آن سنگها را بيت الحرام خود قرار داد و آن را براى مردم برپا ساخت در سخت ترين سنگلاخهاى زمين در ريگزارى كه در آنجا از هر جاى ديگر كمتر گياه مى رويد. در درّه اى از ديگر درّه ها تنگتر، بين كوههاى سخت و ريگهاى نرم ، آنسان ، كه گذر كردن از آنها دشوار باشد و چشمه هاى كم آب و دهكده هاى دور از يكديگر كه در آنجا نه اشترى فربه مى شود و نه اسب و گاو و گوسفندى . آدم (علیه السلام) و فرزندان او را فرمان داد كه به آن خانه روى نهند و آنجا بازارگاهى شد براى كسانى كه در سفرها در پى سودند و بارگاهى براى افكندن بارها.
مردم ، شتابان روى به بيت الحرام آوردند. از بيابانهاى بى آب و گياه و از عمق درّه هاى ژرف و جزيره هاى پراكنده و درياها. تا از روى خوارى شانه هاى خود را بجنبانند و گرد آن بگردند و آواز به تهليل بردارند. موى پريشان و خاك آلود، نه دوان و نه آهسته گام بردارند جامه ها از تن به در كنند و با رها كردن موى ، چهره نيكوى خود را زشت نمايند. اين است آزمايش بزرگ و امتحانى سخت و آزمونى آشكار. خداوند آن را سبب رحمت خود ساخت و وسيله رسيدن به بهشت خويش .
اگر خداى مى خواست بيت الحرام خود را و پرستشگاههاى بزرگش را در ميان باغها و نهرها قرار مى داد و در جايى كه زمين نرم و هموار باشد، در مكانى پر درخت و درختان سرشار از ميوه . در ميان خانه ها و عمارات بسيار و روستاهاى به هم پيوسته .
در ميان گندمزارهاى قهوه اى رنگ و اراضى پرباران و باغستانهاى خرم و راههاى آباد. در اين حال ، پاداش اندك بود، زيرا رنج سفر اندك بود. اگر بنيانى كه كعبه بر روى آن ساخته شده و سنگهايى كه ديوارهايش را برآورده ، زمرد سبز و ياقوت سرخ و نور و روشنى بود، از دو دليها و ترديدهايى كه در سينه ها جارى كرده مى كاست و سعى و كوشش شيطان را از دلها دور مى ساخت و اضطراب و نگرانى را از قلب مردم مى زدود. ولى خداوند بندگانش را به گونه گونه سختى مى آزمايد و به انواع مجاهدتها به بندگى وامى دارد. و به كارهاى ناخوش آيند امتحان مى كند تا تكبر و خودپسندى را از دلهايشان بيرون كند و خوارى و فروتنى را جانشين آن سازد.»[1]
حضرت امیرالمونین (علیه السلام) دو چیز را علت اساسی این دعوت می دانند: یکی امتحان الهی و دیگری دعوت از قلبهایی که آماده ثمردادن و میوه دهی معنوی هستند. در طبیعت این سرزمین درختانی با میوه های گوارا وجود ندارند اما درخت فطرت انسان ها و قلب آنها میتواند شکوفا شده و به ثمر بنشیند، به شرط آنکه - به تعبیر حضرت امیر - انسان خودپسند و متکبر نباشد و در مقابل خدای تعالی خضوع کند و از خدای تعالی فضل و رحمت را طلب کند. در چنین صورتی، خدای تعالی به قلب انسان میوه خواهد داد و وجود انسان را شکوفا خواهد کرد. هر چند طبیعت در آن سرزمین، عقیم است اما فطرت ها در آن سرزمین بارور میشوند. این علت دعوت انسان به این سرزمین خشک و بی آب و علف است. با این عمل، خدای تعالی به انسان ها نشان میدهد که اگر در خشک ترین منطقه از زمین هم باشند و قصد روییدن داشته باشند خدای تعالی آنها را می رویاند.
[1] . خطبه 234:خطبه قاصعه
نظرات :