سرّ تراشیدن موی سر

سرّ تراشیدن موی سر
سرّ بعدی منا آن است كه در رمی جمرات كه انسان موفق شده است رمی جمرات كرد و قربانی كرد، این احكام را انجام داد سر میتراشد. این سر تراشیدن یك سرّی دارد: (اولاً) موی سر به حسب ظاهر یك جمالی است برای انسان و اگر كسی موی سر كسی را بتراشد یك زیبایی را از او گرفته است لذا باید دیه بپردازد. اگر موی سر كسی را به اجبار تراشید باید دیه بپردازد موی سر یك جمالی است برای انسان، انسان وقتی وارد سرزمین منا شد میخواهد این جمال را هم در پای فرمان آن جمیل محض نثار كند. خدایا! من این جمال را هم ریختم، این غرور را هم از سر به دور كردم.
ابن ابی الاوجاع در آن مناظره معروفی كه با امام صادق(صلوات الله و سلامه علیه) داشت و شكست خورده برگشت، از او سؤال كردند در این مناظره علمی امام صادق را چگونه یافتی؟ گفت: او دریای علم است چنین و چنان، بعد [با اشاره به حجگزاران] گفت: «إنّه ابن من حلق رئوس من ترون»23؛ او پسر كسی است كه سر همه این مردم را تراشید؛ یعنی هیچ كس حاضر نیست موی سر خود را تیغ كند مخصوصاً جوان اما به فرمان پیغمبر(صلوات الله و سلامه علیه) كه وحی خدا را دریافت كرد و ابلاغ كرد، این سرش را تیغ میكند. در بین عرب این كار بسیار دشوار بود كه موی سرشان را تیغ كنند (مخصوصاً جوانها) اما این كار را برای رضای خدا كردند كه به این جمال صوری هم دل نبندند. به همان دلیل گفتند خود را معطر نكنید، خود را زیبا نكنید در مراسم حج؛ برای اینكه هر گونه زیبایی ظاهری را انسان به پای دوست و جمیل محض نثار كند. فرمود: راز سر تراشیدن این است كه انسان هر گونه غرور و كبر و نخوت و منیت را از سر بدر كند، هر معصیتی را بریزد خود را تطهیر و تنظیف كند. این سرّ سر تراشیدن است. حضرت طبق این نقل به شبلی فرمود: آیا موقع تراشیدن سر رمی جمرات قربانی كردن این اسرار را در نظر داشتی یا نه؟ عرض كرد: نه، در همه این بخشها فرمود: گویا طواف نكردی، گویا مقام ابراهیم نماز نخواندی، گویا آب زمزم را ننوشیدی و اشراب نكردی، گویا سعی بین صفا و مروه نكردی، گویا در عرفات نایستادی، گویا به مشعر نرفتی، گویا به منا نرفتی و احكام را انجام ندادی. این گویا گویا طوری در شبلی اثر كرد كه او شدیداً متاثر شد تا اینكه سال بعد موفق شده است حجی را با دستورات امام سجاد(صلوات الله و سلامه علیه) انجام بدهد.
نظرات :