راز تربیع كعبه

در بعضی از نقلها آمده است كه از ائمه(علیهم السلام) مرحوم ابن بابویه قمی(رضوان الله علیه) در كتاب شریف من لا یحضره الفقیه این را نقل كرد32 دیگران هم نقل كردند كه چرا كعبه كعبه است ظاهراً امام صادق(سلام الله علیه) فرمود: خب، این كعبه چون یك خانه مكعب شكلی است (شش تا سطح دارد میشود كعبه دیگر چهار تا دیوار دارد یك سقف دارد یك كف دارد مكعب است و كعبه است) بعد فرمود: سرّ اینكه چهار دیوار دارد آن است كه بیت المعمور دارای چهار دیوار است (چهار ضلع است) بیت المعمور دارای چهار ضلع است برای اینكه عرش خدا دارای چهار ضلع است و عرش خدا دارای چهار ضلع است برای اینكه كلماتی كه معارف الهی بر آن كلمات استوار است چهار تا است و آن «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» [است]؛ تسبیح است و تحلیل است و تحمید است و تكبیر. این حدیث انسان را از عالم طبیعت به عالم مثال و از عالم مثال به عالم عقل و از عالم عقل به عالم الاه آشنا میكند.
ـ چهار نشئه وجودی اشیا در بیان اهل معرفت
معمولاً در كتابهای اهل حكمت برای هر موجودی سه مرحله قائلند؛ یعنی میگویند: اینها در عالم طبیعت وجود دارند، وجود مجرد برزخی اینها در عالم مثال هست و وجود عقلی اینها در نشئه تجردات عقلی وجود دارد ولی اهل معرفت (عرفا) مطلب دیگری دارند كه آن از عرفان به حكمت متعالیه راه پیدا كرده است. این سخن در نوع كلمات حكیمان نیست، در حكمت متعالیه است كه آن هم از اهل معرفت گرفته شده و آن این است كه هر شیئی كه موجود است چهار نشئه وجودی دارد: یكی عالم طبیعت است، دیگری عالم مثال است، سومی عالم عقل است [و] چهارمی عالم الاه كه قانون بسیط الحقیقه بودن و امثال ذلك را آنجا دارند كه ذات اقدس الهی بدون محدود بودن و بدون متعین به حد بودن، متشخص به تشخص خاص بودن، بدون ماهیت داشتن، بدون مفهوم داشتن، بدون تعین داشتن حقیقت هر چیز را به نحو اعلی و اشرف واجد است.
ـ نشئات چهارگانه وجودی اهل معرفت و كعبه
این حدیث شریف میتواند آن مراحل چهارگانه وجودی كه اهل معرفت میگویند بازگو كند. حقیقت كعبه یك وجود مادی دارد در سرزمین مكه همین خانهای است كه ابراهیم خلیل او را بنا كرده است(سلام الله علیه) و اسماعیل هم دستیار او بود. حقیقت این در عالم مثالی وجود دیگری دارد. همین حقیقت در عالم عقل كه عرش الاه است وجود دیگری دارد و همین حقیقت در نشئه تسبیح و تحمید و تكبیر و تحلیل كه به مقام الهیت است و اسمای الهی است یك وجود دیگری دارد. فرمود: چون اسمای الهی و چون كلمات توحیدی و كلمات دینی چهار تاست عرش چهار گوشه دارد عرش كه به معنای تخت و مانند آن كه نیست بیت المعمور هم چهار گوشه دارد بیت المعمور كه خانه سنگی و گلی و امثال ذلك نیست و كعبه هم چهار ضلع و چهار دیوار دارد. آن وقت زائران بیت الله عدهای دور همین كعبه میگردند لا غیر، عدهای از اینجا گذشته تا عالم مثال را درك میكنند آنها كه «خوفاً من النار» یا «شوقاً الی الجنه» به بیت الله مشرف میشوند و كسانیاند كه از این مرحله هم بالاتر تا به مقام عرش خدا بار مییابند نظیر حارثةبنمالك انصاری كه گفت: «كانی انظر الی عرش ربّی وقد وضع للحساب»33 و از این بالاتر مقام خود عترت طاهره است كه حقیقت كعبه به اینها فخر میكند و آن این است كه برای «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر» اینها طواف میكنند. دور این چهار كلمه طواف میكنند. اشواط سبعه اینها دور این كلمات چهارگانه است. نماز بعد از طواف دور همین چهار كلمه است. سعی بین صفا و مروه بعد از طواف دور همین چهار كلمه است. وقوفشان در عرفات و مشعر و منا برای باریابی به حرم امن همین چهار كلمه است كه روح این چهار كلمه هم در حقیقت یك واقعیت بیش نیست.
نظرات :