امام هادی (ع)
1.jpg)
ستاره تابناک سامرا امام هادی (ع)
نام: علی (ع)
كنیه: ابوالحسن الثالث.
لقب: هادی مشهورترین لقب إمام است .
پدر و مادر: پدر امام جواد (ع)، مادر سمانه معروف به سیّده و امّ الفضل .
زمان ومكان ولادت: 15 ذ یحجه سال . 212 ق. در روستای (صریاء) (نزدیك مدینه)
نقش انگشتر: الله ربّی و هو عصمتی من خلقه .
اولاد: 5 فرزند.
مدت امامت: 33 سال.
زمان شهادت: دوشنبه 3 رجب سال 254 هجری.
مكان شهادت: سامراء.
سبب شهادت زهری كه توسط معتمد یا معتزّ به آن حضرت خورانیدند.
عمر: 42 سال.
مرقد شریف: سامراء.
دوران عمر: 8 سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 ه.ق(،و 34 سال دوران امامت. دوران زندگانی امام هادی(علیه السلام) با خلافت معتصم، واثق، متوكل، منتصر، مستعین و معتزّ مقارن بود.
امام هادی (ع) از مدینه تاسامرا
بیشترین ایام زندگانی امام هادی (ع) در زمان متوكل گذشت و آن بزرگوار در این 14 سال سختی های فراوانی را تحمّل كرد. متوكّل عباسی همان روش پدران خود را در كنترل اهل بیت (ع) به اجراگذاشت و طی نامه ای امام را به بغداد احضار كرد تا بتواند آن حضرت را دقیق تر تحت كنترل بگیرد. اگر چه این احضار، در ظاهر رنگ دعوت احترام آمیز داشت. یحیی بن هرثمه با در دست داشتن نامه متوكّل مبنی بر احضار امام به بغداد، به مدینه وارد شد و پس از تفتیش منزل امام و پیدا نكردن مدركی نسبت به اقدام علیه حكومت، آن حضرت را در جریان تبعید، همراهی كرد. مردم مدینه فریاد اعتراض برآورده، شیوه و ناله سر دادند; به گونه ای كه هرثمه می گوید: (من تا آن روز، چنان ضجه و ناله ای نشنیده بودم. ( امام كه از نیت پلید متوكّل آگاه بود، با اكراه و اجبار تن به این سفر داد; چنانكه فحام از منصوری از عموی پدرش نقل می كند كه امام هادی (ع) به من فرمود: (ابوموسی! من به اجبار و ناخواسته به سامرا آورده شدم. ( تبعید امام علی بن محمد (ع) در سال 234 ق. اتفاق افتاد و آن حضرت بیست سال و اندی در سامرا به سر برد.
ماجراهائی در حین سفر رخ داد كه به برخی از آنها اشاره می شود:
ورود امام (ع) به سامرا
هنگام ورود امام (ع) به سامرا، متوكّل خود را ننمایاند و دستور داد كه امام را در كاروانسرای ویژه مستمندان، كه به (خان الصَّعالِیك ( معروف بود، فرود آورند. محل فرود امام به قدری تحقیرآمیز بود كه صالح بن سعید می گوید: (روز ورود امام به سامرا، نزد آن حضرت رفتم. وقتی آن وضع را دیدم،عرض كردم: فدایت شوم! از هر امر و فرصتی برای خاموش كردن نور الهی شما و كوتاهی كردن در حقّتان استفاده می كنند; چندان كه شما را دراین كاروانسرای نامناسب كه اختصاص به مستمندان دارد، فرود آورده اند. امام (رو به من كرده) و فرمود: ای پسر سعید، تو اینجایی! (معرفت تو نسبت به ما در همین حد است؟( سپس با دست به سمتی اشاره كرد و فرمود: نگاه كن! صالح می گوید: وقتی نگریستم، باغ های زیبا و آراسته با نهرهای جاری، درختهای سرسبز دیدم كه بهترین عطرها از آنها استشمام می شد و پسرانی كه همچون مرواریدهای نهفته و دست نخورده دیدم. با دیدن این منظره ها، چشمانم خیره و شگفتی ام افزون شد. امام رو به من كرد و فرمود: ای پسر سعید! ما هرجا كه باشیم این ها از آنِ ماست، ما در خان الصعالیك نیستیم. )
دشمنی متوكل با اهل بیت (ع)
متوكل در سال 236 ه .ق. دیزج نامی از مأمورانش را به كربلا فرستاد تا قبر مطهر امام حسین (ع) و خانه های اطراف آن را تخریب كرده، سپس شخم زنند و بر آن آب جاری سازند. دیزج تمامی این كارها را انجام داد و در اطراف حرم حسینی به مساحت هر میل نگهبانانی گذاشت تا مانع زیارت مردم شوند. و نیز در نقل است كه، ابویوسف یعقوب بن اسحاق اهوازی، معروف به ابن سِكّیت، از اصحاب و یاران امام جواد (ع) و امام هادی (ع) است، بنا به درخواست متوكل، به منظور آموزش فرزندانش به دربار راه یافته بود. جلال الدین سیوطی این گونه نقل می كند: (روزی متوكّل در حضور ابن س یكت به فرزندانش معتزّ و مؤید نگاه كرد و سپس رو به ابن س یكت كرده، از وی پرسید: كدام یك نزدت محبوب ترند؟ این دو یا حسن و حسین؟ ابن سكّیت پاسخ داد: قنبر خدمتكار علی از دو فرزند تو بهتر است. متوكل خشمگین شد و دستور داد غلامانِ ترك، شكم او را بدرند... ( و به روایتی متوكل دستور داد زبان اورا از كام بیرون آوردند.
اذیت و آزار امام هادی (ع)
از امام هادی (ع) نزد متوكّل سعایت شد كه در خانه سلاح و اموال زیادی دارد و آنها از شیعیانش در قم به او رسیده است. متوكّل گروهی از نظامیان ترك را مأمور بازرسی منزل امام كرد. آنان شبانه به خانه امام یورش بردند و منزلش را تفتیش، سپس حضرت را دستگیر كرده و نزد متوكّل آوردند.هنگام دستگیری امام، در حالی كه جامه ای پشمین بر تن داشت، بر روی شن فرش، رو به قبله نشسته و مشغول عبادت بود. پس از بردن امام به قصر، گزارش خانه امام را به متوكل دادند. متوكل كه از این كار خود، سودی نبرده بود، به فكر ترور شخصیتی امام افتاد و جام شراب را به امام تعارف كرد. امام فرمود: (مرا معذور بدار، سوگند به خدا گوشت و خون من هرگز به شراب آلوده نشده است (. متوكّل دست برداشت و گفت پس شعری بخوان. امام فرمود: (من كمتر شعر می خوانم ( گفت: باید بخوانی. امام اشعار ذیل را خواند: باتُوا علی قُلَلِ الأَجْبال تَحْرِسُهُم *** غُلْبُ الرّجالِ فَما اَغْنَتْهم القُلَلُ و اسْتُنْزِلوُا بَعْدَ عِزٍّ عَنْ مَعاقِلِهمْ *** فَاَودَعوُا حُفراً، یا بئْسَ ما نَزَلواناداهُم صارخٌ مِن بَعدِ دفنهم *** اَیْنَ الاساوِرُ و التّیجانُ وَ الحُلَلُ اَینَ الوُجوهُ الّتی كانتْ مُنَعِّمَه *** مِنْ دُونِها تَضْربُ الاَسْتارُ وَ الكِلَلُ فَأفْصَحَ القَبْرُ عَنْهم حینَ سائَلَهُمْ *** تِلْكَ الوُجوهُ عَلَیْها الدُّودُ تَنْتَقِلُ قَد طالَ ما أَكَلُوا دَهْراً و ما شَرَبُوا *** فأصبحُوا بَعدَ طُولِ ا كلألِ قد اُكلُوا (بر بلندای كوهساران، شب را به صبح آوردند، در حالی كه مردان نیرومند از آنان نگهبانی می كردند. سرانجام پس از دوران شكوه و عزّت، از جایگاه های خویش به زیر كشیده شد و در گودال ها (قبرها) نهاده شدند و چه جای بد و ناپسندی منزل گزیدند. پس از آنكه به خاك سپرده شدند، فریادگری فریاد برآورد: كجاست آن دستبندها و تاج ها و زیورآلات و لباس های فاخر؟! كجاست آن چهره های نازپرورده و پرده نشین؟! قبر به جای ایشان پاسخ داد: بر آن چهره ها، هم اكنون كرم ها راه می روند. در طول زمان چه بسیار خوردند و آشامیدند ولی هم اكنون پس از آن همه خوردنها، خود خورده شدند. )
اشعار امام بزم خلیفه را دگرگون ساخت و حاضران را تحت تأثیر عمیق قرار داد. حتّی متوكّل به گریه افتاد و ریشش تر شد. جام شراب را بر زمین انداخت و دستور داد بساط را جمع كنند. سپس چهار هزار درهم به امام داد و آن حضرت را با احترام به منزلش بازگرداند.
زیارت حرم حسینی
ابوهاشم جعفری می گوید: همراه محمدبن حمزه به عیادت امام هادی (ع) كه بیمار بود رفتیم. امام فرمود: با مال من گروهی را به (حائر حسینی) بفرستید (تا برای شفای من دعا كنند) ما از نزد امام خارج شدیم. محمدبن حمزه گفت: ما را به حرم امام حسین (ع)می فرستد در حالی كه خود او (در شأن و مرتبت) همچون صاحب حرم است! برگشتم و سخن او را با امام در میان گذاشتم. فرمود: مطلب آنگونه كه او می پندارد، نیست. خداوند جایگاه هایی دارد كه دوست دارد در آن جایگاه ها عبادت شود و (حائر حسینی) از جمله این مكانها است. امام (ع)، ضمن این توصیه ها می خواست كه اشتیاق شیعیان به زیارت امام حسین (ع) از میان نرود و فشار حكومت هم آن قدر زیاد بود كه برای زیارت اجازه نمی دادند. امام در قالب دعا برای شفای خود، شیعیان را به این زیارت می فرستاد.
زمینه سازی غیبت
امام دهم (ع) از اوضاع دوران خود و دوران فرزندش امام حسن عسكری (ع) به خوبی آگاهی داشت، می دید روز به روز بر فشار و اختناق، شدیدتر و حساسیت دستگاه خلافت نسبت به امامان شیعه بیشتر می گردد و همین امر در آینده نزدیك تاریخ امامت را در آستانه تحوّلی جدید و بی سابقه، یعنی غیبت امام دوازدهم (ع) قرار می دهد، لذا كیی از محورهای كاری امام هادی (ع) آماده ساختن اذهان شیعیان نسبت به غیبت نوه بزرگوارش حضرت مهدی (ع) بود. در روایتی، عبدالعظیم حسنی، عقاید خود را به امام هادی (ع)عرضه می داشت. نام یکایک امامان را برد و چون به امام هادی (ع) رسید درنگ نمود، امام سخن وی را پی گرفت و فرمود: (پس از من حسن است، پس مردم با جانشین او چگونه خواهند بود؟ عبدالعظیم پرسید؟ چگونه سرورم؟ فرمود: زیرا او دیده نمی شود و جایز هم نیست نام او برده شود تا زمانی كه قیام كند و زمین را پر از عدل و داد نماید، همان سان كه از ظلم و جور پر شده است.)
شهادت امام هادی (ع)
امام هادی (ع) هفت سال پس از متوكل زنده بود و در این دوران، فشار دستگاه خلافت نسبت به آن حضرت كمتر شد. امام(علیه السلام) در میان مخالفان حكومت عباسی شناخته شده بود. لذا معتز در صدد قتل او برآمد و مسمومش كرد. روز دوشنبه بیست و پنجم جمادی الاخر سال 254 ق. بود كه زهر در بدن حضرت اثر گذاشت و رو به سمت قبله سوره هایی از قرآن را تلاوت كرد و به امامت امام حسن عسكری (ع) تصریح و به آن حضرت وصیت نمود كه او عهده دار مراسم كفن و دفنش گردد و بر بدنش نماز بگزارد و در خانه خود او را دفن نماید. و سرانجام، امام هادی (ع) پس از 33 سال امامت و 41 سال و اندی زندگی، چشم از دنیا فرو بست. امام حسن عسكری (ع) پیش از آنكه جنازه را برای تش ییع بیرون ببرند، بر پ كیر پدر نماز گزارد. در شهادت حضرت، شهر سامرا را غم جانسوزی فراگرفت و بازار شهر تعطیل شد. در پیشاپیش جنازه، وزرا، علما، قضات، سران سپاه و سایر افراد دودمان عباسی شركت داشتند. امام حسن عسكری (ع) در حالی در جمع تشییع كنندگان حضور یافت كه سر مبارك خود را برهنه كرده بود. پس از مراسم تش ییع، به دستور معتزّ، احمدبن متوكل بر جنازه مطهر امام نماز خواند و سپس برای دفن به منزل آن امام برده شد. امام حسن عسكری (ع) وارد قبر شد و در حالی كه قطرات اشك بر صورتش جاری بود، پیکر مقدس پدر را به خاك سپرد.
زیارت جامعه كبیره
زیارت جامعه كبیره از مشهورترین زیارتنامه های ائمه اطهار (ع) است كه متن كامل آن از امام هادی (ع) نقل شده است. امام در این زیارت، به معرفی جایگاه و شناسایی ابعاد وجودی امامان در نظام آفرینش و نقش هدایتگر آنان در به كمال رساندن استعدادها و سیراب كردن تشنگان از سرچشمه های زلال معرفت و دانش پرداخته و در بیانی ژرف و قالبی رسا و عارفانه از گوشه هایی از اسرار نهفته امامت پرده برداشت و تنها راه سعادت و دستیابی به كمال را در پیروی از آنان و چنگ زدن به ریسمان محبتشان و كناره گیری و بیزاری از دشمنانشان دانسته است.
نظرات :