تبعیت در احکام

ممکن است این سئوال مطرح شود که اگر خردمندی و عقلانیت در اسلام ارزشمند است، پس چرا در احکام شرعی، قائل به تبعیت (تعبد و بندگی) هستیم؟
در پاسخ باید گفت در رساله عالمان و مراجع تقلید می خوانیم باورها واصول اعتقادی باید براساس فکر و اندیشه شکل گرفته باشد و به لطف الهی به یقین برسیم. بنابراین اسلام پای بندی عملی خود را به عقل نشان داده است و مانند برخی ادیان نیست که درباره اصول اعتقادی نیز تبعیت بی چون و چرا را اصرار می کنند.
ضمناً تعبدی بودن و لزوم تبعیت در احکام (فروع دینی) نیز با خردمندی کاملاً مطابق است. زیرا
اولاً: عقل یکی از منابع استنباط احکام خداوند است و خداوند خود مظهر عقل کامل و حکمت متعالی است و معتقدیم احکام به دلیل مصالح و مفاسدی که وجود داشته وضع شده اند[i] و شواهد زیادی مبنی بر ارزش خردمندی اسلامی وجود دارد.
ثانیاً: تبعیت(تعبد) در احکام خیلی مهم است و چند فایده دارد:
الف) شخصی که در احکام تعبد شرعی ندارد . در واقع به طور ناخودآگاه فهم خودش را معبود خویش قرار داده است و به عکس انسان متعبد در احکام الهی، خود را با صفات پسندیده اخلاقی و تقوا پیوند می زند.
ب) با تعبد در فقه از نقص نسبی دانش و عقل بشری رهایی می یابیم. مثلاً در قرون گذشته نمی دانستیم چرا مستحب است مادر فرزند خود را سمت چپ بخواباند دانش ما نسبت به آینده نقص نسبی داشت. ولی امروز می دانیم نوزاد سمت چپ مادر با احساس فرکانس قلب مادر به یاد دوران جنینی احساس آرامش می کند. علوم ما نسبت به آینده دارای نقص نسبی است و اگر در احکام الهی تبعیت نکنیم از مصالح بسیاری که کشف عقلی نکرده ایم محروم می شویم. مثال های بسیار زیادی از کوچک ترین احکام طهارت تا مسائل حقوقی حضانت و پیامدهای ازدواج و خانواده، مسایل روان شناسی زندگی و امور اقتصادی در این خصوص قابل طرح است. امروزه بسیاری از جنبه ها و مصالح احکام الهی به شکل های دیگر در دنیا اثبات و جوایز نوبل دریافت می دارند.
پ) با تبعیت در احکام، علاوه بر فایده های قبل، ازنقص مطلق عقل و اندیشه بشری نیز حفظ می شویم. زیرا عقل و دانش ما نسبت به سرای آخرت ناآگاه است و نمی تواند بدون راهنمایی الهی مدل و احکامی را در زندگی برگزیند که در مسیر آخرت دچار مشکلات نشود. پس با تعبد در احکام، مقدمات این سفر ابدی و سیر تکامل بیشتر فراهم می شود.
ت) علاوه برآثار ذکر شده، تعبد و بندگی در احکام دینی موجب آسان سازی حقایق دشوار و فراگیر شدن مصالح در میان توده های مردم و نجات از هرج و مرج خواهد بود. آقای «آتین ژیلسون» در تعیین فلسفه «توماس اکویناس» می نویسد: «آیا خدا روا می بیند که حقایق فلسفی قابل قبول عقل را از طریق وحی به مردم افاضه کند؟...(مسئولیت کامل هدایت را به عقل شان بسپارد؟تحت این شرایط) این حقایق و نجاتی که مشروط بدان هاست. منحصر به تعداد معدودی از مردم می شد و دیگران خواه به سبب حرمان ازنور فطری عقل و خواه به دلیل فقدان فراغ و فرصت برای بحث و جستجو و خواه به جهت عدم جرأت به مطالعه و تحقیق از این موهبت محروم می ماندند. علاوه بر این کسانی هم که قادر به تحصیل این حقایق بودند رنج فراوان در این راه می بردند و مدت مدیدی از عمر آنان در تفکر می گذشت و اکثر ایام حیات شان در جهلی که می توانست منشأ خطر و انحراف باشد سپری می شد.»[ii] با توجه به این توضیح در می یابیم تبعیت در احکام الهی تأثیر شگفتی برآسان سازی حقایق دشوار و فراگیر شدن مصالح در میان توده های مردم و نجات از هرج و مرج دارد.
ث) تبعیت دراحکام خداوند نه تنها بی احترامی به کرامت عقل بشری نیست، بلکه باعث پرورش و شکوفا شدن عقل و خرد می گردد، چون به عنوان یک مدل و الگو پیش روی ماست و در بسیاری از موارد از گرفتار شدن در دام های عوامل لغزنده باز می دارد و همچنین در هرکدام از ابعاد پزشکی، اقتصادی، جامعه شناسی و.... می توانیم با رعایت اصول تحقیق به چرائی احکام الهی بپردازیم و به این ترتیب با سرعت بیشتری عقل بشری شکوفا می گردد.
بنا برآنچه درباره فواید تبعیت در احکام الهی ذکر کردیم (پیوند با صفات پسندیده بندگی و تقوا، نجات از نقص نسبی، نجات از نقص مطلق دانش بشری، آسان سازی حقایق دشوار و فراگیر شدن مصالح، نجات از هرج و مرج اعمال سلیقه ها در قضاوت و احکام مدنیت، شکوفایی خرد و عقل بشری) درمی یابیم انسان غیر متعبد که می خواهد ملاک هر حکم شرعی را اول بداند و بعد عمل نماید، معلومات بشری را جانشین علم خدایی کرده است، در حالی که دانش بشر قطره ای در برابر دریای حکمت و علم الهی است و با این رفتار، خود را از مصالح زیادی محروم نموده است.
با ضمیمه کردن دلایل تعبد در احکام به ضرورت اندیشه و خردورزی در عقاید و سایر توصیه های خردمندی درک می نماییم که تعبد دراحکام نه تنها سرکوب اندیشه نیست بلکه از جلوه های مهم خردمندی است.
امیدواریم علاوه بر پاسخ به شبهات عصر حاضر، بتوانیم چهره واقعی دین عزیز را درک کرده و به عنوان یک مدل ساده و بی نظیر در زندگی بکار بگیریم و بتوانیم فرزندان مان را با چنین رویکردهایی برای تبعیت احکام خداوند تشویق نماییم.
[i] «کل ما حکم به الشرع حکم به العقل»
[ii] ماهنامه پرسمان، قم، مهرماه1387،به نقل از؛ آتین ژیلسون: روح فلسفه قرون وسطی، ترجمه ع.داوودی، انتشارات علمی فرهنگی،تهران،1370،ص53
نظرات :