امام جواد(ع)

چهارشنبه 09 مرداد 1392
امام جواد(ع)

دومین ستاره تابناک کاظمین: امام جواد (ع)

نام: محمد (ع)

كنیه: ابوجعفر ثانی

لقب: تقی، جواد، زكی، مرتضی، قانع، رضی، مختار، متوكّل، منتجب

پدر و مادر: امام رضا (ع) ، خیزران

زمان ولادت: جمعه 10 رجب سال 195 هجری

مكان ولادت: مدینه

نقش انگشتر: نعم القادر الله

اولاد: 4 فرزند

آغاز امامت: سال 203 ه. ق و در سن 8 سالگی به امامت رسید.

مدت امامت: 17 سال

زمان شهادت: آخر ذی قعده سال 220 هجری

مكان شهادت: بغداد

سبب شهادت: زهر، توسط معتصم عباسی (علیه اللعنة)

عمر: 25 سال و چند ماه، وی جوانترین امام یبود كه شهید گردید

مرقد مطهّر: كاظمین، در جوار قبر جدّ بزرگوارش موسی ب نجعفر (ع)

دوران عمر: هشت سال قبل از امامت و 17 سال دوران امامت كه مصادف بود با حكومت مأمون و معتصم (هفتمین و هشتمین خلیفه عباسی)

پرتوئی از سیره امام جواد (ع)

حضرت جواد الائمه محمّد بن علی بن موسی الرّضا (ع) در ماه مبارك رمضان سال 195 هجری در مدینه به دنیا آمد و در ذی القعده سال 220 هجری در 25 سالگی و در شهر بغداد (كاظمین) به شهادت رسید. مادر بزرگوار امام جواد (ع) كنیزی (امّ ولد) از سرزمین نوبیه به نام سب كیه بود. برخی نیز نامش را خیزران گفته اند و روایت شده كه او از خاندان ماریه قبطیّه (همسر رسول الله و مادر ابراهیم پسر پیامبر (ص) بود. معروفترین القاب امام نهم، جواد (بخشنده) و تقی (تقوا پیشه) است. لقبهای دیگر آن بزرگوار عبارتند از: مرتضی، متّقی، منتجب، مختار، متوكّل، قانع و عالم. كنیه امام جواد (ع) ، ابوجعفر است و به ایشان (ابوجعفر ثانی ( گفته می شود تا از ابوجعفر اوّل (امام محمّد باقر (ع) ) متمایز گردد. حضرت امام جواد (ع) وقتی از مادر متولد شد. دست بر سر نهاد و فرمود: (شَهِدَ اللهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِكَةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ( . حضرت امام رضا (ع) در سال 203 هجری به شهادت رسید. در این زمان، حضرت امام جواد (ع) هشت ساله بود. امام رضا (ع) بر جانشینی و امامت حضرت امام محمدتقی (ع) تصریح كرد و در پاسخ به اشكال برخی، در مورد خردسالی ایشان فرمود: زمانی كه خدای تعالی عیسی را به پیامبری برگزید، سنّش كمتر از فرزند من بود. در مجلسی كه شیعیان برای مذاكره درباره امامت حضرت جواد (ع) جمع شده بودند، یونس بن عبدالرحمان از یاران امام رضا (ع) پرسید: تا این پسر (حضرت امام جواد (ع)( بزرگ شود، چه كار كنیم؟! ریّان بن صلت برآشفت و دست بر گلوی یونس گذاشت و فشار داد و گفت: (ایمانت را به ما می نمایانی، امّا با این همه، شك داری؟! اگر امر این پسر از جانب خدای تعالی باشد، حتّی اگر یك روز از عمرش بیشتر نگذشته باشد، مثل پیرمرد داناست و اگر از طرف خدای تعالی نباشد حتّی اگر هزار ساله باشد، باز هم همانند مردم عوام است. ( برخی از شیعیان، بعد از شهادت امام رضا (ع) پنداشتند برادر ایشان (عبدالله بن موسی) امام و رهبر الهی است. پس به سوی او شتافتند و برای حصول اطمینان، از وی مسائلی پرسیدند و چون او در پاسخ درماند، از دورش پراكنده شدند.

و سرانجام اكثریت شیعه، امامت حضرت جواد (ع) را پذیرفتند; زیرا علاوه بر وجود نصّ پیامبر (ص) و تصریح و وصیّت امام رضا (ع) بر امامت آن حضرت، شیعیان هر سؤالی می پرسیدند امام با سرعت و دقّت، جواب كامل و كافی می داد. به طوری كه بنابر نقل شیخ كلینی، امام جواد (ع) در یك مجلس به سی هزار سؤال پاسخ داد. به نظر می رسد كه این عدد، مبالغه نیست؛ زیرا بسیاری از سؤال های مردم، جواب های كوتاهی داشت چه آنكه بیشتر سؤال ها فقهی بود و هر فرع جزئی، خود یك سؤال به حساب می آید.

امام جواد (ع) در بغداد

بعد از آنكه مأمون، خلیفه عباسی، از خراسان (طوس) به بغداد رفت و مركز حكومتش را آنجا قرار داد، برای آنكه امام جواد (ع) را تحت نظر و كنترل خود داشته باشد، وی را از مدینه به بغداد فراخواند. امام ناگزیر پذیرفت. بعد از چند روز، مأمون دختر خود امّ الفضل را به امام جواد (ع) جهت ازدواج معرّفی كرد. امام پاسخی نداد. مأمون، سكوت را علامت رضایت شمرد و دستور داد مقدّمات جشن ازدواج فراهم گردد. برخی از عباسیان كه از نقشه و نیرنگِ سیاسی مأمون بی خبر بودند و یا با تبانی با خودِ مأمون، فریاد اعتراض را بلند كردند كه آیا می خواهی حكومت را به علویان واگذاری؟! ما هرگز اجازه چنین عملی را نخواهیم داد! و زمانی كه مأمون از آنان علّت را پرسید، پاسخ دادند: این شخص (امام جواد (ع)( خردسال است و چیزی نمی داند! مأمون پاسخ داد: (شما اینها را نمی شناسید! كوچك آنها مانند بزرگشان، دانا و دانشمند است. اگر نظر مرا نمی پذیرید؛ آزمایش آسان است. دانشمندی برگزینید تا با او بحث و گفتگو كند و درستی سخن من برای شما آشكار گردد. ( عباسیان، یحیی بن اكثم را برگزیدند كه دانشمندی مشهور و قاضی القضات آن عصر بود و در اداره امور مملكت نقش مهمّی داشت. جلسه ای تش یكل شد و در آن گروهی از مردم و عباسیان حاضر شدند. یحیی از مأمون اجازه خواست، امّا مأمون گفت: از او (امام جواد (ع)( اجازه بگیر. وقتی یحیی بن اكثم از امام اجازه خواست، امام فرمود: هر چه می خواهی بپرس...

مناظره علمی امام جواد (ع)

یحیی بن اكثم كه از دانشمندان مشهور و قاضی القضات آن عصر بود از امام جواد (ع) درباره مُحرِمی كه شكاری را بكشد پرسید: امام جواد (ع) پاسخ داد: (آیا در محدوده حرم كشته است یا در حِلّ (خارج از محدوده حرم(؟ عالِم بوده یا جاهل؟ به عمد كشته است یا به خطا؟ آزاد بوده یا برده؟ صغیر بوده یا كبیر؟ اوّلین بار است كه مرتكب قتل شده یا سابقه داشته؟ شكارش از پرندگان بوده یا غیر آن؟ از حیوانات كوچك بوده یا بزرگ؟ بر این كار (كشتن شكار( اصرار دارد یا پشیمان است؟ در شب شكار كرده یا در روز؟ در حال اِحرام عُمره بوده یا احرام حجّ؟ و... ( یحیی بن اكثم، مبهوت و انگشت به دهان درماند. او نمی دانست چه بگوید؛ زیرا امام جواد (ع) با این پرسش ها، برای او تشریح كرد كه مسأله او، صدها و بلكه بیش از دو هزار فرع دارد! زیرا امام جواد(علیه ا لسلام( یازده سؤال دو بخشی مطرح كرد كه تعداد فروع آن 2048 می شود: ( 2048 = 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 2 × 22 × ) یحیی از گستردگی علم امام چنان شگفت زده شد كه ناتوانی و زبونی در چهره اش آشكار گردید و زبانش به لكنت افتاد؛ به طوری كه مردمِ حاضر نیز قضیّه را دریافتند. مأمون، شكر و سپاسی گفت و ابراز كرد كه آیا دانستید آنچه را كه من به شما گفتم؟!

سپس مأمون در همان مجلس، دخترش امّ فضل را به ازدواج امام جواد (ع) درآورد و مراسم جشن برگزار گردید. پس از آنكه مراسم تمام شد و مردم رفتند و جز نزد كیان كسی باقی نماند، مأمون رو به امام كرد و گفت: (قربانت گردم، اگر صلاح بدانید خوب است كه احكام هر یك از فروعی را كه در مورد كشتن آن شكار مطرح كردید، بیان فرما یید تا بدانیم و از آن بهره بگیریم. ) حضرت جواد (ع) پذیرفت و حكم همه فروع را بیان كرد و از جمله فرمود: (اگر مُحرم، شكار را در حِلّ بكشد و آن شكار از پرندگان بزرگ باشد، باید یك گوسفند كفّاره بدهد و اگر در حرم باشد، كفّاره اش دو برابر می شود و... و صغیر كفّاره ای بر عهده اش نیست امّا كبیر، كفّاره بر او واجب است و آنكه از كرده اش پشیمان است عقاب اخروی ندارد امّا آنكه اصرار دارد و پشیمان نیست، در آخرت، عقاب هم دارد. ) مأمون بعد از شنیدن پاسخ های امام، اظهار شادمانی كرد و آفرین و احسنت گفت و ادامه داد: اگر صلاح بدانید خوب است شما هم از یحیی سؤالی بپرسید، همانطور كه او پرسید. حضرت خطاب به یحیی گفت: آیا بپرسم؟ یحیی بن اكثم كه دیگر آرام شده بود، مؤدبانه گفت: قربانت گردم، هر چه كه میل شماست، اگر دانستم، پاسخِ پرسش شما را می دهم و گرنه از شما استفاده می كنم. امام جواد (ع) فرمود:

(به من خبر بده آن كدام مرد است كه در اوّلِ روز، اگر به زنی نگاه كند، آن نگاه حرام است و وقتی آفتاب قدری بالا بیاید نگاه به آن زن حلال می شود و وقتی ظهر شود دوباره حرام می شود و وقتی زمان عصر فرارسد دیگر بار حلال می گردد، وقتی غروب می شود باز حرام می شود و وقتی زمان نماز عشاء برسد بر او حلال می شود و وقتی نیمه شب فرا رسد بار دیگر حرام می گردد و وقتی سپیده صبح بدمد، بر او حلال می شود؟ این چه زن و مردی است؟ و برای چه حلال می شود و چگونه حرام می گردد؟! )

یحیی درماند و با شگفتی تمام عرض كرد: (به خدا قسم، جواب این سؤال را نمی یابم! و حكمش را نمی دانم! اگر صلاح می دانید پاسخ فرما یید تا بهره گیریم. ) حضرت جواد (ع) فرمود: (آن زنی است كه كنیز بود و در آغاز روز مرد بیگانه ای به او نظر كرد و این نگاه حرام بود، چون آفتاب بالا آمد، او را از مولایش خرید پس برایش حلال شد، ظهر كه شد آزادش كرد پس بر او حرام شد، زمان عصر كه رسید با او ازدواج كرد پس برایش حلال شد، چون مغرب شد (ظهار ( كرد پس بر او حرام شد و چون هنگام نماز عشا شد كفّاره داد، پس برایش حلال شد و چون نیمه شب فرا رسید او را یك طلاق داد پس بر او حرام شد و چون صبح صادق دمید به او رجوع كرد پس برایش حلال شد. ( مأمون با خوشحالی رو به حاضران كرد و پرسید: آیا در میان شما كسی هست كه بتواند اینگونه پاسخ دهد؟! حاضران گفتند: نه، هرگز. امیر مؤمنان بهتر می داند.

سپس مأمون افزود:

(وای بر شما! این خاندان برگزیدگانند و اختصاص به فضیلت و كمال دارند و خردسالی مانع كمال آنها نمی شود. آیا نمی دانید كه رسول الله (ص) دعوتش را با دعوت از امیرالمؤمنین علی (ع) آغاز كرد، در حالی كه او ده ساله بود؟! و اسلام او را در آن سن پذیرفت و هیچ كس دیگری را در آن سن و سال به اسلام دعوت نكرد و با حسن و حسین (ع) بیعت كرد در حالی كه آنان كمتر از شش سال داشتند و با هیچ كودك دیگری بیعت نكرد، پس آیا الآن نمی دانید كه این اختصاص الهی است كه نسبت به این خاندان صورت گرفته است؟! پس حاضران تصدیق كردند.)

عمری پربرکت

حضرت امام جواد (ع) با آنكه عمر زیادی نكردند و در جوانی (بیست و پنج سالگی) به شهادت رسیدند، امّا با این حال، با اهتمام آن حضرت، شاگردان بسیاری پرورش یافتند; از جمله: صفوان بن یحیی، عبدالعظیم حسنی، علی بن مهزیار اهوازی، فضل بن شاذان، محمّدبن ابی عمیر، محمدبن سنان زاهری خُزاعی و... برخی از زنان از جمله حکیمه (دختر امام جواد (ع) ( و حکیمه (دختر امام رضا (ع) ( و حکیمه (دختر حضرت موسی بن جعفر (ع) ( نیز از روایان آن حضرت بوده اند.

بر اساس تحقیق استاد شیخ عزیزالله عطاردی در كتاب مسند الامام الجواد 250 ، (ع) روایت از امام جواد (ع) نقل شده است. علّت كمی احادیث نقل شده از آن بزرگوار; اختناق شدید و ظلم و جور گسترده خلفای عباسی در آن عصر است. ولی با این وصف، حتّی برخی از محدّثان و دانشمندان سنّی; مثل خطیب بغدادی نیز روایاتی با ذكر سند از حضرت امام جواد (ع) نقل كرده اند.

پندهای آموزنده

در پایان، چند پند آموزنده از پیشوای هدایت و آموزگار انسانیّت، حضرت امام جواد (ع) می آوریم تا روشنگر راه، در زندگی سعادتمندانه برای ما باشد:

( . 1 الْمُؤْمِنُ یَحْتَاجُ إِلَی ثَلاثِ خِصَال: تَوْفِیق مِنَ الَّهلِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ وَاعِظ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ (.( مؤمن نیازمند سه صفت است; توفیقی از جانب خدا و واعظی از طرف خودش و پذیرش نصیحت خیر خواهان. )

( . 2 مَنْ أَصْغَی إِلَی نَاطِق فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ كَانَ النَّاطِقُ عَنِ اللَّه فَقَدْ عَبَدَ اللََّه وَ إنِْ كَانَ النَّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لسَِانِ إِبْلِیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلِیسَ) كسی كه به سخنرانی شخصی گوش دهد، او را عبادت كرده است، پس اگر گوینده از خدا بگوید او خدا را پرستیده است و اگر گوینده از زبان ابلیس بگوید، پس او ابلیس را پرستیده است)

( . 3 إِنكَُّمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِكُمْ فَسَُعوهُمْ بطَِلاَقةِ الوَْجْهِ وَ حُسْنِ اللِّقَاءِ ) شما نمی توانید با اموال خود رهمه مردم را پوشش دهید پس با گشاده رویی و خوش برخوردی، همگان را مشمول لطف خود قرار دهید.


  • 5675
  • 0

کلمات کلیدی :

نظر شما :

نظرات :

آخرین متون آموزشی
ﺳﻪشنبه 04 مهر 01402
شنبه 04 شهریور 01402
تبلیغات تبلیغات تبلیغات