ویژگیهای مکه در قرآن

ویژگیها ی مکه در قرآن
سیر در آیات نشان مى دهد شهر مقدس مكه خصایص و احكامى دارد كه در این بخش به ترتیب به آنها اشاره خواهدشد.
1. امنیّت
بطوركلّى واژة «امن» در قرآن به گونههاى مختلف مثل: ایمان، امین، امانت و امن با مشتقّات مختلف بهكاررفته است. استعمال این واژه در میان آیات حدود نهصد مرتبه است و معناى اصلى امن، اطمینان نفس و از بین رفتن خوف و خشیت و نگرانى است. یكى از اسماء الهى از همین واژه مىباشد. در فراز چهاردهم از دعاى جوشن كبیر مىخوانیم: «یا أمان الخائفین» و در فراز پانزدهم: «یاذا الأمن والأمان» و در فراز روشنترى با این اسم مواجه مىشویم: «یا مؤمن»؛ لذا مؤمن یكى از اسمهاى خداوند سبحان است. این اسم در قرآن هم در تك آیهاى آمده است:
هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَاإِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ ...
«اوست خداى یگانه كه هیچ خداى دیگرى جز او نیست. فرمانرواست، پاك است، عارى از هر عیب است، ایمنى بخش است ...»
گفتنى است كه سه آیه آخر سوره حشر سرشار از اسمهاى خداست. در این آیات این نامها ذكر شده است:
«لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، عَالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهَادَة، الرَّحْمَن، الرَّحِیم، الْمَلِك، الْقُدُّوس، السَّلام، الْمُؤْمِن، الْمُهَیْمِن، الْعَزِیز، الْجَبَّار، الْمُتَكَبِّر، الْخَالِق، الْبَارِئ، الْمُصَوِّرِ، الْحَكِیم».
بههمراه اسم جامع؛ یعنى اسم شریف اللَّه. البته توصیف خدا با این هفده اسم باید همراه تسبیح باشد كه دوبار در این دو آیه ذكر شده است. این اسماء ذیل نزول قرآن بیان شدهاند كه نشان مىدهند نزول قرآن از طریق این هفده اسم بوده است. در این میان یكى از اسماء، اسم مؤمن است. از این اسم خدا، ایمان مؤمنان و امنیت پیامبران و فرشتگان ظهور مىكند كه یكى از مظاهر اسم مؤمن، امنیت مكه است.
در باب امنیت شهر مقدس مكه چند آیه وجود دارد:
در آیات اول سوره تین خداوند چندین سوگند یاد كرده است كه یكى از آنان سوگند به شهر مقدس مكه است:
وَهذَا الْبَلَدِ اْلأَمِینِ
«سوگند به این شهر ایمن.»
مراد از بلد امین بدون شك مكه مشرفه است. زیرا امنیت خصوصیتى است كه تنها براى حرم امن الهى یعنى مكه تشریع شده است. از این آیه ویژگى امن و امنیت براى مكه بدست مىآید. «امین» یا از باب فعیل به معناى فاعل است كه دراین صورت مفید معناى نسبت خواهد بود و یعنى «ذى الأمن» به معناى داراى امنیت یا از باب فعیل به معناى مفعول است كه در این صورت مراد بلدى است كه انسان ها در آن به امنیت مىرسند. بنابراین وصف امین براى مكه یا به معناى شهرى است كه داراى امنیت است و یا به معناى شهرى است كه مردم در آن داراى امنیتاند. در هر صورت امنیت با مكه رابطهاى نزدیك دارد ومكه تنها شهر روى كره زمین است كه نام آن یادآور امن و امنیت است.
امنیت حرم در سوره عنكبوت هم بیان شده است.
2. بركت
از دیگر ویژگىهاى سرزمین وحى، بركت و وفور نعمت است. مناسب است در آغاز، نگاهى به آیات قرآن داشته باشیم. یكى از مفاهیم جالب كه در آیات متعددى (حدود سى آیه) یافت مىشود، مفهوم «بركت» مىباشد. قرآن گاهى بركت را به كوه نسبت داده (فصلت: 10)، گاهى به اطراف مسجدالحرام (اسراء: 1)، گاهى به ابراهیم علیه السلام (صافات: 113)، گاهى به موسى علیه السلام (نمل: 8)، گاهى به یك قوم (اعراف: 96)، گاهى به قرآن (انعام: 92)، گاهى به باران (ق: 9) و گاهى به شب (دخان: 3). لذا طیف گستردهاى از امور مىتوانند داراى بركت باشند؛ از كوه گرفته تا شب و از پیامبر گرفته تا باران. سؤالى كه در اینجا به چشم مىآید اینكه بركت در اینگونه امور به چه معناست؟ و ملاك و معیار وجود بركت چیست؟
كلمه بركت در اصل از «البرك» به معناى سینه شتر است. از آنجاكه «برك البعیر» یعنى «شتر سینه خود را به زمین زد»، و این مستلزم یك نحوه قرار گرفتن و ثبوت شىء است، لذا كلمه مزبور را در معناى «ثبوت»- كه لازمه معناى اصلى است- استعمال مىكنند، همچنین به انبار آب بركت مىگویند؛ زیرا آب در آن محل كه ثابت بوده، قرار گرفته است. بركت در قرآن به معناى ثبوت خیرات الهى است. اگر نعمت و خیر از آسمان در محلى قرار گیرد به آن بركت گفته مىشود.
لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنْ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ
«بركات آسمان و زمین را به رویشان مىگشودیم.»
3. هدایت
خصیصه دیگرى كه خداوند براى مكه مكرمه به سبب كعبه بیان نموده، هدایت است. خداوند چنین اراده كرده كه كعبه و حرم وسیله هدایت مردم باشند. هدایت، دلالت و راهنمایى است و اگر كسى به دنبال مقصد و مقصودى باشد و راه را نداند، در صورتى كه كسى راه نشان داد، او را هادى و راهنمایى او را هدایت مىگویند. انسانها هر یك به دنبال هدف و منزلگاهى هستند كه راه را نمىشناسند. خداوند هادى با لطف خود راه درست را به انسان نشان داده است.
4.رزق
ابراهیم خلیل علیه السلام از خدا خواست كه رزق خود را براى اهل مكه فرو ریزد و خدا تقاضاى او را پذیرفت و آن را اجابت نمود. بدون تردید رازق فقط خداست و هیچ موجود دیگرى توان دادن روزى كائنات را ندارد. رازق واقعى خداست و احدى نمىتواند مدعى رزق و روزى شود. ادعاى رزقدهى برابر با شرك است و اگر كسى براى روزى از رازق حقیقى سؤال نكند تلاش او براى رزق به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.
وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا؛
«هیچ جنبندهاى در روى زمین نیست جز آنكه روزى او به عهده خداست.»
5.شوق دلها به آن سو
ابراهیم خلیل علیه السلام دعاى دیگرى كرد، او از خدا خواست تا دلهاى مردم چنان باشد كه هواى سرزمین مكه كند
... فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ...
«دلهاى مردم را چنان كن كه هواى آن را كنند.»
كلمه «هوى» به معناى سقوط است، ولى در این آیه بدین معناست كه دلهاى مردم به آن سمت و سو تمایل یابد. البته با توجه به مرجع ضمیر «الیهم»، مراد این است كه قلبهاى مردم به سوى فرزندان ابراهیم علیه السلام متمایل شوند؛ به گونهاى كه وطن خود را رها كنند و پیرامون ایشان منزل گزینند. اما اگر كسى به زیارت خانه خدا رفت، طبعاً این هدف محقق شده و مىتوان گفت به نحوى مضمون دعاى ابراهیم علیه السلام این است كه دلها به سوى این سرزمین متمایل شود.
منبع: اسرارعرفانی حج، محمد تقی فعالی
نظرات :