امت و امامت در حج

- امت و امامت در حج
«امت» و «امامت» واژههایى هستند كه قرآن كریم درباره حضرت ابراهیم علیه السلام، بنیانگذار حج، بهكار برده است. ایندو واژه، افزون بر بار معنوى عمیقى كه دارند و نقشى كه در حج ایفا مىكنند، با مسائل اجتماعى و سیاسى نیز رابطه دارند. لذا بىتناسب نیست در اینجا به اختصار مورد بحث قرار گیرند.
1- ابراهیم به مثابه یك امت
قرآن از ابراهیم خلیل به عنوان یك امّت یاد كرده است: إنَّ إِبراهیمَ كان امّةً قانتاً للَّهِ حنیفاً و لم یَكُ من المُشْركینَ شاكِراً لأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ الى صراطٍ مستقیم. وآتیناه فی الدنیا حسنةً وَ إِنَّهُ فی الآخرةِ لَمِن الصّالحینَ ثُمّ أوحینا إِلَیكَ انِ اتَّبِعْ مِلّةَ إبراهیمَ حنیفاً و ما كانَ مِنَ المُشْرِكِینَ
«ابراهیم امت فرمانبردار خدا، در طریق معتدل و مستقیم قرار داشت و از مشركان نبود. سپاسگزار نعمتهاى خدا بود و برگزیدهاى كه به راه راست هدایتش كرد. در دنیا به او نیكى عطا كردیم و در آخرت در زمره صالحان قرار گیرد. آنگاه به تو وحى كردیم كه آیین حنیف ابراهیم را كه از مشركان نبود پیروى كنى».
«امت» مأخوذ از «امَّ» و «امَمَ» به معناى قصد كردن و آهنگ حركت به سویى نمودن است. و بدین لحاظ بر جماعتى اطلاق مىشود كه مقصد واحدى را دنبال كنند.
كاربرد امت در قرآن بدین معنا، فراوان است. و نیز امت به كسى گفته مىشود كه دین حق را از میان ادیان برگزیده است.
ابن منظور گوید: «و كلّ مَن كانَ عَلى دینِ الحقِّ مخالفاً لسائر الأدیانِ فهو امّةٌ واحدةٌ و منه قوله عزَّ و جلّ: إنَّ إبراهیمَ كانَ امَّةً قانتاً للَّهِ و از فراء نیز نقل كرده كه گفت:
إنّ إبراهیمَ كان امّةً أی: معلّماً للخیر».
«ابراهیم امت بود؛ یعنى معلّم خیر و نیكى بود.»
راغب در معناى آیه گوید:
«أی كان قائماً مقامَ جماعة فی عبادة اللَّهِ، وقیل امّةً منحصرةً فی واحدٍ مُدّةً من الزمانِ لم یكُ على الأرضِ موحّدٌ یوحّدُهُ
«ابراهیم فردى بود قائممقام گروه در عبادت خدا و برخى گفتهاند: در برههاى از زمان كه موحدى در زمین وجود نداشت، ابراهیم امت منحصر بهفرد بود».
و هرگاه «امّ» به باب افتعال برود؛ مانند «ائتَمَّ» به معناى اقتدا كردن و پذیرش امامت كسى مىآید. و «امام» از همینجا اخذ شده است. «و الإمامَ مَنْ یأتَمُّ به الناسُ من رئیسٍ أو غیرِه».
نظایر این مفاهیم و معانى را مفسّراننیز در كتب تفسیر آوردهاند.
تبیان طوسى، از ابن مسعود آورده: «امّةً، أی معلِّمَ الخیرِ» و عن قتادة «إمام هدىً» ابن مسعود امت را به معناى «معلم خیر و نیكى» و قتاده به معناى «رهبر هدایت» گرفتهاند.
طبرسى در مجمعالبیان گوید: «امّةً، قیل: قُدْوَةً و معلِّماً للخیرِ» و ابن أعرابى گوید: «یقال للرجلِ العالِمِ امّة» و قیل: «إمام هدًى» «گفتهاند كه امت پیشوا و معلّم خیر است. ابن اعرابى گوید به مرد عالم نیز امّت گفته مىشود، و نیز به امام هدایت».
«و قیل سمّاه امةً لأنّ قِوامَ الأمّةِ كان به و قیل: لأنّه قامَ بعملِ امّتِهِ. و قیل: لأنّه انفرد فی دِهرِهِ بالتوحیدِ فكانَ مؤمناً وحدَهُ و النّاسُ كفارٌ» برخى گفتهاند: «ابراهیم از آن جهت امت نامیده شده كه قوام امّت به او بوده است». و به قول دیگرى: «از آن جهت كه یك تنه به كارى كه امت مىبایست انجام دهد قیام كرد» و به قولى: «از آن جهت كه در روزگار خود تنها موحد بود كه در برابر دنیاى كفر ایستاد».
و هم او گوید: «امّة» بر وزن «فُعلة» به معناى مفعول است و بنابراین، امت كسى را گویند كه به او اقتدا شود و امام و رهبر جماعتى گردد. «فالأمّة هو الّذی یُؤتَمُّ به» وى اضافه مىكند: «نامیدن ابراهیم به امت، از باب تسمیه سبب به اسم مسبّب است؛ یعنى ابراهیم بنیانگذار امّت موحد بود».
از مجموع آنچه لغوىها و مفسرّان در معناى امّت و در تفسیر آیه فوق گفتهاند، چنین بهدست مىآید كه: حضرت ابراهیم علیه السلام، امام، اسوه، جامع فضائل، معلم خیر، تنها داعى توحید در عصر خود و بنیانگذار امت موحّد بود، و یك فرد بهجاى گروه و جماعت و در زمانى كه شرك بر جهان سایه افكنده و موحدى نبود، او به مثابه یك امت، یكتنه در برابر جبهه كفر و جهان شرك قیام كرد و با تسلیم و تعبد محض در برابر خدا، به برپایى مكتب توحید برخاست و یك تنه كار امتى را كرد و با دستیارى فرزندش قبلهگاه موحدان را سرپا نمود. چنانكه واژه قانتاً للَّه به: «مطیعاً للَّهِ قائماً بأمر اللَّه» تفسیر شده و حنیفاً به «مائلًا من الطرفینِ إلى حاقِّ الوسطِ و هو الإعتدالُ»؛ یعنى او مطیع خدا بود و به امر خدا قیام كرد و از بیراهههاى شرك روى بگردانید و در متن جاده حق و اعتدال ایمان و اعتقاد قرار گرفت. به همین جهت خداوند او را اسوه اهل ایمان قرار داد و نام و راهش را پایدار ساخت و پاداش دو جهان بدو عنایت فرمود، چنانكه در ادامه آیه آمده است: «او نعمتهاى پروردگار خویش را سپاسگزارى كرد و خدایش (به نبوت و امامت) برگزید و به راه راست هدایت فرمود و در دنیا خیر و نیكى به وى عطا نمود و در آخرت در زمره صالحان درآید». حسنه دنیا كه فراتر از متاع دنیا است، همان نام نیك و طریقه پایدار او است در تاریخ، همان چیزى كه او از خداى خود مسألت كرد: «وَاجْعل لى لسان صدقٍ فی الآخرین».
و اینست سنت الهى درباره بندگان شایسته خود كه هرگاه براى خدا قیام كنند و دین حق را بپا دارند، هرچند تنها باشند، خدایشان تنها نمىگذارد و رشته محبتشان را بر دلها مىگستراند و راه و رسمشان را پایدار مىسازد.
ابعاد اجتماعی و سیاسی حج، محمد تقی رهبر .
نظرات :