پیشینه زیارت در اسلام

آداب سفر:
دین مبین اسلام داراى آیینى است كه آداب اجتماعى و سلوك با مردم را در قالب اخلاقى و رفتار اجتماعى به مسلمانان توصیه مى?كند. از جمله این تعالیم آداب سفر است و ما مختصرا به گوشه?هایى از آن اشاره مى?كنیم:
1. صدقه دادن كه در مجامع روایى، ائمه اطهار (علیهماالسلام)?فرموده?اند:
امام صادق (صلی?الله?علیه?وآله)?: «افتتح سفرك بالصدقة»[1]؛ «سفرت را با صدقه شروع كن».
و نیز «الصدقة تدفع البلاء»[2]؛ «صدقه بلاها را دفع مى?كند».
2. گفتن بسم?اللّه? هنگام سوار شدن به وسیله نقلیه.
3. خواندن آیة الكرسى؛ «اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی اْلأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذى یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما شاءَ وَسِعَ كُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضَ وَ لا یَو?دُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ. لا إِكْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَ یُو?مِنْ بِاللّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. اللّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذینَ كَفَرُوا أَوْلِیاو?هُمُ الطّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»[3].
4. خواندن این جملات از آیات كریمه قرآن جهت حفظ وسیله نقلیه؛ «لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُوا نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحانَ الَّذى سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنّا لَهُ مُقْرِنینَ»[4].
5. كمك و یارى همسفران، این وظیفه اجتماعى آن قدر مهم است كه در روایت در فضیلت این كار آمده است كه:
حضرت زین?العابدین (علیه?السلام)?؛ با اشخاص مختلف و ناآشنا سفر مى?كرد تا بتواند به آن?ها یارى و اعانت كند.
6. مراقبت كند كه همسفر او به زحمت و سختى نیافتد و شخصى را براى سفر انتخاب كند كه چون او بتواند خرج كند تا از این بابت شرمنده نگردد.
7. با همسفران به خوشخویى و سازش رفتار كند و زحمت و رنج?شان را تحمل نماید.
8. دقت و مواظبت بر انجام واجبات، مخصوصا نمازهاى روزانه و ترك محرمات به خصوص غیبت كردن.
9. لقمان حكیم به فرزندش امر مى?كند كه به هنگام سفر، در هر كارى با همسفران خود هماهنگى داشته باشد و براى تصمیمات مختلف با آنان مشورت نماید و با لبخند و سعه صدر با یكدیگر برخورد كنند.[5]
10. «فبذل الزاد قلة الخلاف على من صحبك و كثرة ذكر اللّه? حسن الخلق المزاح فى غیر المعاصى»[6]؛ «از آنچه به همراه دارید دوستان را بى?بهره نسازید و دشوارى و تلخى?هاى سفر را بازگو نكنید و مزاح و خوشرویى را فراموش نكنید».
11. هرگز در مسافرت چیزى را به فال بد نگیرید.
12. در انتهاى سفر سوغاتى هر چند اندك براى دوستان و آشنایان در نظر بگیرید.
تاریخ زیارت :
زیارت رسمى است دیرینه و متداول میان اقوام مختلف و در همه ادیان و مذاهب وجود داشته و دارد. فقط شكل آن و اماكن و اشخاص فرق مى?كند.
اگرچه زیارت در اسلام با آنچه در بوداییان، زرتشتیان و مسیحیان مى?گذرد از نظر محتوایى و روش تفاوت?هاى بنیادین دارد لكن چون برانگیخته از فطرت آدمى است و به انگیزه?اى درونى انجام مى?گیرد، گستره?اى به وسعت تمام اقوام و ادیان دارد.
در بررسى اجمالى تاریخ زیارت از هزارسال پیش از میلاد حضرت مسیح به زیارتگاه?ها و اماكن مقدسى بر مى?خوریم كه اقوام آشور و بابل در شهرهاى «اور، سوسا، نى?پور، آنسا» داشتند.
زیارت در مذهب هندو از قدمتى تاریخى برخوردار است و براى آن آدابى همچون شستشوى بدن قبل از زیارت و عطرآگین كردن خود و پوشش براى زنان و ... مقرر است. بزرگترین معابد و زیارتگاه?هاى هندوها در شهر بنارس میلیون?ها زائر را به سوى خود جلب مى?كند. در شهر (امریت سر) كه معبد طلائى معروف در آن وجود دارد تشریفات زیارت دیدنى است.
با این?كه گسترش و عمومیت زیارت و زیارتگاه?هاى قدیمى در كشورهاى آسیایى مانند چین، تبت، سیلان، هند، برمه، كره و ایران و ... حكایت از عمق و ریشه?دار بودن این سنّت در مشرق زمین مى?كند، اما باید دانست اختصاص به نژاد و یا سرزمینى خاص ندارد. زیرا یكى از آداب مهم مذهب در مسیحیت هم، زیارت اماكن مقدسه مى?باشد.
اولین زیارتگاه مسیحیان فلسطین بود. و در شهرهاى اروپا قبرهاى قدیسین به صورت زیارتگاه مطرح است.
در قرون وسطى كاروان?هاى عظیمى از قلب اروپا براى زیارت بیت?المقدس به راه مى?افتادند و به شدائد و مشكلات زیادى طى طریق مى?كردند تا خود را به اورشلیم برسانند.
رُم نیز بعد از بیت?المقدس بزرگترین زیارتگاه?ها را در خود جاى داده و زائران با نذر و نیاز و دعا به آنجا مى?روند.
زیارت در بین اهل?سنّت نیز رواج دارد و فقهاى مذاهب اربعه اهل?سنّت زیارت قبر نبىّ معظم اسلام (صلی?الله?علیه?وآله)? را از افضل مستحبّات مى?دانند.
زیارت در قرآن:
از آنجا كه در قرآن مجید آمده است: «وَ نَزَّلْنا عَلَیْكَ الْكِتابَ تِبْیاناً لِكُلِّ شَیْءٍ»[7] و هر آنچه براى پرورش و تربیت انسان لازم باشد بیان مى?كند؛ به بررسى كوتاه پیرامون زیارت در آن مى?پردازیم و به اشاراتى از آن بسنده مى?كنیم.
«وَ لا تُصَلِّ عَلى أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَدًا وَ لا تَقُمْ عَلى قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ»[8]؛ «هرگز بر هیچ مرده?اى از آنان، نماز نخوان و بركنار قبرش (براى دعا و طلب آمرزش) نایست، چرا كه آنان به خدا و رسولش كافر شدند و در حال فسق از دنیا رفته?اند».
این آیه دلالت بر مشروعیت زیارت مى?كند. سنّت پیغمبر اكرم (صلی?الله?علیه?وآله)? آن بود كه بر جنازه مردگان نماز مى?خواند و بر سر مزارشان مى?ایستاد و برایشان دعا و طلب مغفرت مى?كرد. لذا در این آیه نسبت به این عمل در خصوص كفار و منافقین نهى شده است.
«وَ كَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السّاعَةَ لا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقالُوا ابْنُوا عَلَیْهِمْ بُنْیانًا رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدًا»[9]؛ «و این?چنین مردم را متوجه حال آن?ها (اصحاب كهف كه به صورت معجزه 309 سال در خواب بودند و سپس بیدار شدند و بعد از مدتى از خداوند تقاضاى مرگ كردند) كردیم، تا بدانند كه وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است، و در پایان جهان و قیام قیامت شكى نیست، در آن هنگام كه میان خود درباره كار خویش نزاع داشتند، گروهى مى?گفتند بنایى بر آنان بسازید (تا براى همیشه از نظر پنهان شوند و از آن?ها سخن نگویید كه) پروردگارشان از وضع آنها آگاه?تر است ولى آن?ها كه از رازشان آگاهى یافتند (و آن را معجزه?اى بر رستاخیز دیدند) گفتند ما مسجدى در كنار (مدفن) آن?ها مى?سازیم. (تا خاطره آنان فراموش نشود و مورد زیارت قرار گیرند)».
معلوم مى?شود بعد از فوت اصحاب كهف مردم به زیارت آن قبور آمدند و به همین جهت بنا و مسجدى ساختند، و خداوند بعد از این داستان از چنین عملى نهى نفرموده است. حتى با جمله «غلبوا على امرهم» ایشان را مورد تأیید قرار داده است.[10] به علاوه این آیات كریمه بر جواز و مشروعیت ساختن مساجد و اماكن متبركه نزد قبور اولیاى الهى و بزرگان را دلالت مى?كند.
زیارت در سنت نبوى (صلی?الله?علیه?وآله)? :
پیامبر اكرم (صلی?الله?علیه?وآله)? كه وظیفه هدایت و تزكیه را به عهده دارد، خود پایه?گذار زیارت قبور مؤمنین است. او كه «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى. إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى»[11] است و گفتار او براساس تعلیم وحى الهى است، چگونه كردارش منطبق بر مكتب وحى نباشد؟
در ذیل به گوشه?اى از سنت نبوى اشاره مى?كنیم:
الف. پیامبر اكرم (صلی?الله?علیه?وآله)? به زیارت قبر آمنه بنت وهب مادر بزرگوارشان رفت كه مزار ایشان در میان راه مكه و مدینه در 27 مایلى جحفه واقع شده است. در واقعه حدیبیه سال ششم هجرى، پیامبر (صلی?الله?علیه?وآله)?بر سر قبر آمنه رفت و گریست و آن را بازسازى و مرمت كرد. هم?چنین بعد از حجه?الوداع قبر خود را زیارت كرد. این خبر را محمدبن سعد در الطبقات?الكبرى نقل كرده و بحارالانوار[12] خبر را از شیخ مفید نقل كرده است.[13]
ب. ابوهریره نقل مى?كند پیامبر قبر مادر را زیارت كرد و گریست سپس فرمود: مرگ را به یاد بیاورید با زیارت كردن قبور مسلمین.[14]
ج. رسول خدا در ابتداء هر سال به زیارت شهداى اُحد مى?رفتند و این?گونه زیارت مى?كردند: «سلامٌ علیكم بما صبرتم فنعم عقبى الدّار» و ابوبكر و عمر و عثمان هم?چنین مى?كردند.[15]
د. بلال بن رباح، مو?ذن و صحابى خاص، براى زیارت قبر پیامبر (صلی?الله?علیه?وآله)? از شام به قصد مدینه منوره حركت كرد و زیارت نمود.[16]
ه. عایشه نقل مى?كند پیامبر (صلی?الله?علیه?وآله)? فرمود: جبرییل نزدم آمد و گفت: پروردگارت به تو امر مى?كند در قبرستان اهل بقیع حاضر شوى و برایشان طلب آمرزش كنى، عایشه از پیامبر پرسید چه باید بگویم. فرمود: بگو «السلام على اهل الدیار من المؤمنین و المسلمین یرحم الله المستقدمین منا و المستأخرین و انا ان شاء الله بكم لاحقون».[17]
و. انس بن مالك از پیامبر (صلی?الله?علیه?وآله)? نقل مى?كند هر كسى كه بعد از وفاتم مرا زیارت كند، چنان است كه در حال حیات زیارت كرده باشد و هر كس قبرم را زیارت كند روز رستاخیز شفاعتم او را واجب گردد.[18]
ز. حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام)? هر روز به زیارت قبر پدرش مى?رفت و گریه مى?كرد و مى?فرمود: «پدرم! بر من مصائبى نازل شد كه اگر بر روزها نازل مى?شد مبدّل به شب مى?گشت»[19].
ح. على (علیه?السلام)? براى فاطمه زهرا (علیهاالسلام)? خانه?اى ساخت كه نامش بیت?الاحزان بود و ایشان بیشتر اوقاتش را در قبرستان بقیع مى?گذراندند.[20]
ضمنا از این روایات معتبره معلوم مى?شود حضور زنان در كنار مقابر هم بلامانع است.
فهرست منابع
[1]. میزان الحكمه، ج 2، ص 1308، 1365.
[2]. وسائل الشیعه، ج 2، ص 433.
[3]. بقره 2، آیات 257-255.
[4]. زخرف 43، آیه 13.
[5]. بحارالانوار، ج 76، ح 271.
[6]. میزان الحكمه، ج 2، ص 1310.
[7]. نحل 16، آیه 89.
[8]. توبه 9، آیه 84.
[9]. كهف 18، آیه 21.
[10]. المیزان، ج 3، ص 285.
[11]. نجم 53، آیه 3 و 4.
[12]. المیزان، ج 10، ح 441.
[13]. دایرة المعارف بزرگ اسلام، ج 5، ذیل ابواء.
[14]. صحیح مسلم، ج 4، ص 64.
[15]. وفاءالوفاء باخبار دارالمصطفى، چاپ 4.3/932 به نقل از عبادبن ابى?صالح.
[16]. الغدیر، ج 5، ص 148 به نقل از اسناد اهل تسنن.
[17]. الغدیر، ج 5، ص 170 به نقل از: صحیح مسلم.
[18]. الغدیر، ج 5، ص 104.
[19]. تاریخ الخمیس.
[20]. بحارالانوار، ج 43، ص 177.
نظرات :