حکمت طواف و نماز آن

حکمت طواف و نماز آن
انجام این تکلیف با کیفیت خاصّ و تعدادمعین، نشان دهنده مراعات پای بندی به احکام الهی و تعبّد در پیشگاه خداست. وقتی طواف به صورت خاص انجام می گیرد، بی آن که زائر، سرّ آن را بداند و تنها به خاطر اطاعت فرمان خدا و انجام تکلیف الهی و با باورداشت نسبت به حکمت آسمانی آن انجام می دهد، روح تعبّد و جوهره عبودیت تقویت می شود.
هرچه تشریع دینی پیچیده تر و رمز آلوده تر باشد که فلسفه تفصیلی آن را ندانیم، در تربیت بُعد تعبّد و تسلیم مؤثرتر است و اگر در آیات و روایات، برخی حکمت های احکام بیان شده، جهت تأکید بر وجود حکمت در احکام خداست، مثل آیاتی که روزه را برای پیدایش تقوا و نماز را بازدارنده از فحشا و منکر و زکات را برای پاک سازی جان ها و جهاد را برای دفع مفسدین و حج را برای مشاهده منافع و عامل یاد خدا می داند. حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در خطبه معروف خویش به فلسفه تشریع و برخی از احکام الهی اشاره کرده است (فَجَعَلَ الله الإیمانَ تَطْهِیراً لَکُمْ مِنَ الشِّرْکِ...) (1)
در روایتی از حضرت رضا علیه السلام آمده است: فرشتگانی که به خلقت آدم اعتراض داشتند، پشیمان شدند و به عرش الهی پناه بردند و استغفار کردند. خدا دوست داشت بندگان نیز این گونه پرستش کنند. در آسمان چهارم خانه ای مُحاذی عرش قرار دارد به نام «ضراح». کعبه را هم در زمین محاذی بیت المعمور قرار داد و از آدم علیه السلام خواست که آن را طواف کند و توبه نماید. این سنّت در نسل او تا قیامت جاری گشت.(2)
البته هدف از طواف، عمیق تر و وسیع تر از آن است که یاد شد. هدف، الزام کامل و انضباط دقیق و هماهنگی با اراده تشریع خداوند است که در همه زندگی لازم است و «طواف»، ترجمانی از آن تعهّد است.
طواف، علاوه بر چرخش اختیاری بر گرد کعبه، هماهنگی با چرخش تکوینی همه موجودات بر گرد محور و مرکزی است که خداوند قرار داده است... انسان نیز جزئی از این هستی است و جسم او از اجزای مادّی ترکیب شده که حرکتی طواف گونه بر گرد مرکز خویش دارند.
می توان چنین برداشت کرد که هدف از وجوب طواف، هماهنگ ساختن حرکت اختیاری انسان بر گرد کعبه یا حرکت اتم بر گرد محور خویش و حرکت فرشتگان بر گرد بیت المعمور است. همه هستی مثل حرکت تکوینی طواف بر محور مشخّص شده انجام می گیرد و حرکت تشریعی هم طواف تمرینی است ارادی برای هماهنگی با این حرکت کلّی تکوینی و نتیجه اش خضوع و تسلیم و عبودیت مؤمن با همه وجودش در برابر اراده الهی است و به هر اندازه این هماهنگی بین دو حرکت تکوینی و تشریعی بیشتر باشد، آرامش و سعادتِ روحی و مادی برای انسان پدید می آید، چون خداوند، هستی را مسخّر انسان ساخته تا به او خدمت کند. نظام تشریعی هم برای کمال و سعادتمند ساختن انسان است. هرگاه دوّمی با اوّلی در زندگی انسان هماهنگ شود، همه آن سعادت و کمال منظور تحقّق می یابد.
در همه عبادات که بر کیفیتی خاص تشریع شده است، دو اثر وجود دارد: یکی اثر خاصّ همان عبادت، دیگری نقشی که همه این ها در سعادت، رشد مادّی و معنوی و کمال دنیوی و اخروی انسان دارند، مثل اعضای یک پیکر، که علاوه بر نقش و وظیفه خاص هریک، در تأمین هدف کلّی یعنی خدمت به انسان در مسیر خیر و احسان همکار و هماهنگ اند. نقش این تعاون وقتی روشن می شود که یکی از اعضا به عللی نتواند وظیفه اش را انجام دهد. تأثیر اختلال کاریِ آن بر همه اعضای دیگر آشکار می شود، هرکدام به تناسب و اهمیت نقشی که در این مجموعه دارد.
در تشبیه عبادت های مختلف به اعضای بدن، می توان نماز را به «قلب» تشبیه کرد که اثری نیرومند بر حیات انسان دارد وحج رابه «عقل». یکی حافظ حیات است، دیگری جهت دهنده به حرکت.
کمترین اثر شعائر حج و انجام این اعمال، ادای تکلیف و سقوط آن از ذمّه انسان است، ولی اثر مطلوبی که خدا خواسته، قرار دادن پیوسته بنده در چهارچوب شریعت الهی است، یعنی باید با ترک همه حرام های شرعی، پیوسته در احرام بماند و پس از پایان طواف، حرکتی عمومی طواف با طواف معنوی قلب بر گرد مرکز شریعت پروردگار آغاز شود و هرگز از هیچ حدّی از حدود این مطاف تخطّی نکند، چرا که قلمرو طواف معنوی به گستردگی حرکات عبادی مکلّف است و به ماه های خاص یا اماکن معیّنی محدود نمی شود.
در این که پس از طواف، باید نماز طواف را در پشت «مقام ابراهیم» خواند،(3) نکته های مهمی است:
نخست آن که نماز به طور کلّی بارزترین نمود عبودیت و خضوع در پیشگاه خداست و پس از طواف، آن عمل عبادی را به کمال می رساند. دیگر آن که پیوند این نماز به مقام ابراهیم (4) توجه دادن نسل های آینده ای که به این جایگاه می رسند به نقشی است که حضرت ابراهیم به همراهی پسرش اسماعیل نسبت به حج داشتند که تجدیدکننده بنای کعبه و برافرازنده پایه های آن بودند. چون پس از طوفان نوح و وزش بادهای توفان، پوشیده و پنهان شده بود و با وزش باد به امر خدا، دیگربار پایه های اساسی آن آشکار شد. نیز آگاهی از سیره این پیامبر بزرگ و عبادت خالصانه وی، شخصیت معنوی و برجسته و نمونه او را که به قلّه اخلاص و توحید رسیده بود آشکارمی سازد و این شناخت، الهام بخش روح عبودیت وقلب عبادت حقیقی است.
آن پیامبر بزرگ، با ایمان و اراده ای بزرگ، سخت ترین آزمون ها را پشت سر گذاشت، تا اسوه دیگران گشت. اقتدا به این شخصیت نیز، تنها نسبت به مواردی نیست که قرآن یاد کرده است (مثل ذبح اسماعیل و طرد شیطان و واگذاشتن همسر و فرزند در بیابانی خشک و...) بلکه همه زمینه های تعبّد و عبادت خالص را فرا می گیرد.
ابراهیم، با ایمان خالص خویش، آن امتحانات را با موفقیت پشت سر گذاشت، تا به خواست الهی اسوه مؤمنان قرار گیرد و همسرش هم سرمشق زنان باایمانی شود که در معرض این گونه آزمایش ها قرار می گیرند و باید باتحمّل مشقت های جسمی و روحی، اراده و فرمان حق را اجرا کنند. دشوارترین مرحله آزمونِ هاجر، تشنگی اسماعیل در آن صحرای خشک بود که مادرش در پی آب برای کودک، مسیر بین کوه صفا و مروه را هفت بار پیمود و از رحمت خدا نومید نشد، تا آن که چشمه از زیر پای اسماعیل جوشید و رحمت الهی شامل آن مادر و فرزند شد و جسم و جانشان را سیراب ساخت و آموخت که در نهایت غربت و تنهایی و بی پناهی هم، خدا بهترین پناه و تکیه گاه است. قبیله «جُرهم» نیز که این عنایت خدا را شاهد بودند، محبت آن کودک و مادر را بر دل گرفتند، به خصوص وقتی فهمیدند که او از نسل ابراهیم است و مادرش همسر اوست و این همان دعای حضرت ابراهیم بود که:
رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنْ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنْ الثَّمَرَات(ابراهیم/37)
حکمت الهی جایزه ای دیگر به هاجر بخشید، تا جبران آن صبر و خلوص باشد، یعنی سعی میان صفا و مروه، همسان هاجر بر هر حاجی واجب شد، تا یاد هاجر به عنوان الگویی برای آنان که در راه هدفی بزرگ می کوشند و صبر می کنند تا به رضای الهی برسند، جاودانه بماند.
داستان هجرت ابراهیم با همسر و کودکش به این سرزمین درس های متعدّد داشت، مانند: تسلیم و رضا به قضای الهی، تحمّل سخت ترین آزمون ها در راه اجرای فرمان، توکّل آگاهانه بر خداوند و فضل او، تبدیل شدّت به فرج برای صابران و... که فرمان ذبح فرزند، بزرگ ترین این آزمون ها بود و می بایست این درس ها سرمشق مؤمنان به خدا قرار گیرند.
(1) بحارالأنوار، ج29، ص223؛ الاحتجاج، ج1، ص98
(2) وسائل الشیعه، ج9، ص388
(3) میقات حج، شماره 36
(4) واتّخذوا مِن مَقامِ إبراهیمَ مُصلّی.
(5) سوره ابراهیم، آیه 37
نظرات :