عرفان حقیقی

پنجشنبه 21 اسفند 1393
عرفان حقیقی

بنام خدا

یکی از اصطلاحاتی که امروزه در سخنان و نوشته های افراد در مجامع عمومی و خصوصی از آن به فراوان نام برده می شود « عرفان» است. برداشتهای متفاوت و مختلف و بعضا متناقض از این مفهوم در میان مطرح کننده گان آن به وضوح قابل مشاهده و تشخیص است.

تبیین مطابق با واقع عرفان حقیقی و حقیقت عرفان بسیار مهم و دارای اهمیت است ، چرا که در غیر اینصورت خطر بزرگی از این ناحیه متوجه اندیشه دینی در جامعه و بالطبع آن رشد افراد خواهد شد و هدف بزرگان اهل معرفت و تجربیات آنها در حوزه اندیشه و شهود به بیراهه خواهد رفت.

با نگاهی گذرا به تاریخ و سیر تفکر ، خواهیم دید انحراف و سوء استفاده از علوم و اندیشه ها همواره وجود داشته و دارد ولی آنچه انحراف در عرفان و تصوف را خطرناکتر می سازد جایگاهی متعالی است که عرفان و تصوف در طول مراتب معرفت داشته و دنیایی سرشار از رمز و راز را تشکیل داده اند.

 اگر تعالی انسان  را سیر عقلانی از ظاهر به باطن تفسیر کنیم ، عرفان جامع جمیع حقایق ظاهر و باطن خواهد بود. به عبارتی دیگر چنانکه عرفان اسلامی را گستره و اشراف « من» انسانی بر جهان هستی به گونه ای که «من» در جاذبه کمال مطلق به لقاء الهی نایل شود ، بدانیم ، آنگاه تمام معارف از ظاهر شریعت گرفته تا استدلاهای منطقی و بالاخره شهود بی واسطه اشیاء و هستی همه در زمره عرفان قرار خواهند گرفت. با این نگاه دین بدون عرفان  بی محتواست و عرفان تجلی دهنده حقایق مورد نظر دین است.

به فرموده علامه اقبال لاهوری:

چیست دین؟ برخاستن از روی خاک                تا که آگه گردد از خود جان پاک

چونکه آگه گردد از خود جان پاک                جذب کوی حق شود او سینه چاک

 

عدم توجه به رسالت واقعی عارفان و نگاه غیرمحققانه به تعالیم و گزاره های عرفانی انحرافات مهلکی را در طول تاریخ بخصوص اسلام به وجود آورده که تا زمانه معاصر نیز شاهد آن هستیم. نگاه بدبینانه برخی از متکلمین و ظاهرگرایان و همچنین اندیشه هایی که با نام و عنوان عرفان انتشار یافته و بعضا تقابل مستقیم با حقایق ناب عرفانی داشته و دارند ، محیط مناسبی را جهت خرافه گرایی و عوامفریبی در جامعه مهیا ساخته است. به عنوان مثال در محافل دینی شاهد به کار بردن لفظ عرفان در مواجهه با معنویت ظاهری اشخاص هستیم که این خود دلیلی جزعدم اشراف بر موضوع عرفان نخواهد بود.

بزرگان اهل بصیرت و تحقیق همواره نگران این گونه انحرافات و بدفهمی ها بوده و همواره تلاش نموده اند جامعه را از این گونه خطرات برحذر دارند. از جمله عارفانی که به این موضوع توجه خاص داشته و آنرا خطری برای اندیشه دینی می داند جناب صدالمتألهین شیرازی می باشد. زمانه صدرای شیرازی سرشار از ظاهرگرایان و اخباریون و همچنین تصوف ورزی های انحرافی و عرفان نمایی های ریاکارانه است . ایشان در کتابی مفصل به این موضوع پرداخته و تلاش نموده اند ، عرفان را آنگونه که هست برای سالکان و دانش پژوهان آن عصر و حتی عوام جامعه مطرح سازند. عنوان این کتاب « کسر اصنام الجاهلیه» خود هویدا کننده محتوا و نگرانی های این عارف فیلسوف است. کتاب با نام « عرفان و عرفان نمایان » ترجمه و چاپ شده است.  حکیم متأله صدرالدین محمد شیرازی در این رساله به بیان حقیقت شناخت ذات و صفات و افعال خداوند به عنوان برترین مقام پرداخته و نقش اساسی عارف ربانی را در این مسیر مشخص می نماید. آنچه مورد تاکید این عارف فقیه و محدث بزرگ است پرداختن به عبادات شرعیه بدنی و قلبی قبل از هرگونه ریاضت دیگر است.

عرفان مورد نظر صدرای شیرازی سیر عقل است برای رسیدن به شهود و در این نوع نگاه ، عمق هستی و کمال معرفت فقط به واسطه عرفان حقیقی به شکوفایی می رسند.

این حکیم عالیمقام تهذیب نفس را برای تمامی انسانها واجب عینی دانسته و بر این اساس به تشریح منازل سلوک می پردازد.

در نگاه ایشان هدف از سلوک جز شناخت معبود چیز دیگری نیست و معرفت را نقطه آغاز از نظر علم و ایمان و نقطه پایان از نظر شهود و عیان می داند. « هر اندازه معرفت از نظر جلا و آشکاری شدت گیرد ، شوق نیز تندی و قوت پذیرد و حرکت و کوشش بیش شود. و هر مقدار شوق قوت گیرد و حرکت افزون شود معرفت کشف بیشتری می پذیرد ، تا آنجا که پایان حرکت بر این دایره به نقطه آغازین آن می رسد ، و در میان چیزی از عارف و معرفت باقی نماند و تنها معروف ماند. و مشتاق و شوقی نباشد و فقط مشتاق الیه بماند، و سالک و سلوکی در میان نباشد و فقط مقصود ماند و بس.  اول عین آخر شود و نهان عین آشکار و وجود در موجود و معبود انحصار گیرد. و شهود بر واقعیت هستی مطابق گردد ، تا وسوسه های  وهم گمراه ساز و خیال خود گمراه نابود شود، وسوسه هایی که موجب اثبات کثرت و دوئیت در واجب حق متعال می گردند.»

جناب صدرالمتالهین بسان عرفای پیش از خود مبدا تمام حرکتها و سکونها در اجسام آسمان و زمین  و رمز هستی را عشق واحد احد دانسته و چنین می فرمایند:« گو اینکه گرفتاران غرقاب عالم اجسام و چراکنان در چراگاه چهارپایان صفت والای عشق بازی را منکرند همچون گروهی که خود را به علم کلام منتسب می دانند .  لیکن انبیاء و اولیاء که درود خداوند بر آنان باد و همچنین عالمانی که از مزبله های نادانان فرارفته اند ، آن را کعبه ی آرزوها و قبله ی خواستها و غرض از جمیع کرده های خود قرار داده اند.... اما آنانکه در پرتگاههای نادانی سقوط کرده  و در بیابانهای غفلت سرگردان و به فراچنگ آوردن متاع عالم مشغولند ، از فرط جهالت و بلاهت ، هدف خود را در عبادت و دیگر حرکاتشان ، لذتها و شهوتهای آخرت قرار دهند . چرا که آنها را همیشگی و لذیذتر از عالم دنیا دانند . چنین کسانی را نسزد که به عشق مولا واصل گردند و در شمار بندگان او بشمار آیند ، کسانی که منبع عشق معبودشان را که سرچشمه ی تسنیم از رشحات نعیم آن می جوشد به امید بهشت  و ترس از دوزخ آلوده نسازند ، اینان در وادیی دیگر و آنان به وادیی دگرند:

طفلان ره نشسته به امید جوی شیر                عارف به جستجوی می لاله گون رود  »

 این عارف وارسته ، عارفان را لایق عبادت حقیقی پروردگار دانسته و بیان می دارند:« غیر عارف بندگان این و آن و جویندگان هوی و دلخواه های خودند، از این رو عبادت و زهد آنان چیزی جز داد و ستد نیست که متاعی کم بها را با چیزی کم ارزش عوض می کنند ، و اندکی را در برابر ناچیزی می دهند و یا فانیی را در برابر فانیی دیگر. چرا که هر مطلوبی در عالم ممکنات به حکم ممکن بودنش از حیث امکان ذاتی خود باطل است و نه از حیث وجه الله بودنش ، و عارف با حرکات و سکنات خود جز وجه الله را نمی جوید ، و غیر از رضای او نمی خواهد. هر کاری که انجام می دهد و یا از انجامش خود داری می کند در همه ی عبادتها و حرکتها و سکونها و خلوتها و جلوتها و تنهایی ها و با مردم بودن ها و مشغول بودن ها و مشغول نبودنهایش در جستجوی نزدیک گشتن به اوست ، و عاشق و شوق مند اوست و ماسوایش نزد عارف حکیم باطل است و توجه و قصد او جز به راهی  که او را به پروردگارش نزدیک گرداند ، معطوف نگردد.»

آنچه در انتها بیان آن ضرورت دارد اینکه صدرای شیرازی در نقش یک عارف برجسته کوشیده است با بیانی ساده و مبرای از استدلال های پیچیده فلسفی و عرفانی به توضیح حقیقت عرفان و شهود همت گمارد.

عرفانی که به واسطه آن غایت پدیده ها و حقیقت وجود انسان نمایان گشته و ضرورت شریعت و لزوم عبادت و توجه به نیازهای روحانی به اثبات می رسد.

لذا بر جوان مسلمان لازم است برای فهم دقیق تعالیم دینی و درک باطن سخن انبیاء و اولیاء ،  آموزه های عرفانی را در حوزه نظر و عمل به خوبی بشناسد و در این طریق تلاش نماید. آثار این تلاش مطمئنا دریافت زیبایی های دین و تبیین جایگاه انسان در نظام هستی و شناخت مطابق با واقع اندیشه دینی و بالاخره دفاع منطقی تر از آن خواهد بود.  

 

منبع: کسر اصنام الجاهلیه یا عرفان و عرفان نمایان


  • 888
  • 0

کلمات کلیدی :

نظر شما :

نظرات :

آخرین متون آموزشی
ﺳﻪشنبه 04 مهر 01402
شنبه 04 شهریور 01402
تبلیغات تبلیغات تبلیغات