آداب سفر حج

همهساله دهها هزار انسان عاشق، از شهر و دیار خود بهسوى حرمین شریفین حركت مىكنند تا با انجام عمره و حج، یكى از شكوهمندترین عبادتها را انجام دهند.
زائران بیتاللَّه الحرام نسبت به این سفر دیدگاههاى متفاوتى دارند و هركدام به میزان آگاهى و شناخت خویش از آن بهره مىگیرند. تعدادى از حاجیان در پایان سفر، قلب خود را از عشق و محبت خدا لبریز نموده، پیروزمندانه و با حجّى مقبول و مبرور به شهر و دیار خود باز مىگردند.
گروهى نیز همچون انسان فرورفته در خواباند كه خواب خوش مىبیند و به ناگاه از جا مىپرد، پس از بازگشت از سفر حج از خواب غفلت بیدار شده و همهچیز را خاتمهیافته مىبینند و از اینكه فرصتهاى ارزشمندى را به آسانى از دست دادهاند در حسرت و اندوه عمیقى فرو مىروند.
آداب سفر حج
1- تعیین هدف
سیر و سفر با انگیزههاى دینى و عقلانى، از دیدگاه اسلام امرى پسندیده و مقبول است. خداوند متعال در آیات متعددى از قرآن كریم مردم را به سیر و گردش در زمین دعوت نموده، از آنان خواسته است تا با سفر به گوشه و كنار جهان، در تاریخ و سرنوشت نهایى ملتها بیاندیشند و از حوادث، رخدادها و خوب و بد زندگى امتهاى گذشته درس عبرت بگیرند:
«أَوَلَمْ یَسِیرُوا فِی اْلأَرْضِ فَیَنْظُرُوا كَیْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ ...»؛[1]
«آیا در زمین نگشتهاند تا ببینند فرجام كسانى كه پیش از آنها زیستهاند چگونه بوده است؟»
سفر الهى و معنوى حج نیز به دلیل اهمیتى كه در اسلام دارد باید با انگیزهاى الهى و با قصد قربت و به صورتى هدفمند انجام شود تا حاجى بتواند به دستاوردهاى درنظر گرفته شده از سوى خداوند، دست یابد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«الْحَجُّ حَجَّانِ: حَجٌّ لِلَّهِ وَ حَجٌّ لِلنَّاسِ، فَمَنْ حَجَّ لِلَّهِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ، وَ مَنْ حَجَّ لِلنَّاسِ كَانَ ثَوَابُهُ عَلَى النَّاسِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».[2]
«حج دو گونه است: 1- حج براى خدا 2- حج براى مردم، پس آنكس كه براى خدا حج گزارد، از خداوند پاداش بهشت گیرد و آنكس كه براى مردم حج بهجاى آورد، پاداش آن در روز قیامت با مردم است!»
از این روایت بهخوبى مىتوان فهمید كه هدف و انگیزه تا چهاندازه در سفر حج تأثیرگذار است.
بنابراین اگر حاجى با هدف خداخواهى، خداجویى، تحول روحى و اخلاقى، و پالایش روح و جان در این راه گام نهد، اعمال و رفتار خود را نیز با این اهداف منطبق مىسازد و درنتیجه در حرمین شریفین پیوسته به نماز و دعا و عبادت و تفكر در حقایق اسلام و تاریخ زندگى پیامبران و امامان و یاران باوفا و پاكباخته آنان مىپردازد، از لحظهلحظه سفر بهرهگیرى مىكند، پردههاى غفلت را از جلو چشمانش كنار مىزند تا هنگام رسیدن به مرقد معشوق در مدینه و معبد عشق در مكه، كاملًا روح و جان خویش را صیقل داده، رنگ الهى و معنوى به خود بگیرد.
و اگر حاجى به قصد تفریح و استراحت به حج بیاید، بهگونهاى دیگر رفتار خواهد كرد، بیشتر به مسكن بهتر، غذاى لذیذتر، و خرید كالاى بیشتر و ارزانتر مىاندیشد و بهجاى حضور در حرمین شریفین در كوچه و خیابان و بازار پرسه مىزند و در پایان سفر نیز با كولهبارى از اجناس پرزرق و برقِ دنیایى به دیار خویش بازمىگردد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله در یك تقسیمبندى تنبّهآفرین، حاجیان امت خود در آخرالزمان را به سه دسته تقسیم فرموده، وضعیت آنان را اینچنین پیشبینى كرده است:
دسته اول: ثروتمندان كه با انگیزه تفریح و خوشگذرانى به حج مىروند.
دسته دوم: گروههاى متوسط جامعه كه با هدف تجارت و سوداگرى راهى زیارت خانه خدا مىشوند.
دسته سوم: نیازمندان و فقیران كه براى خودنمایى و ریاكارى عازم آن دیار مىشوند.[3] و طبیعى است كه هیچ یك از این سه دسته، بهره و نصیب معنوى از این سفر نخواهند داشت.
از اینرو حاجیان پیش از سفر، باید هدف و انگیزه خود را مشخص كنند و سپس در راستاى همان اهداف درنظر گرفته شده، برنامهریزى نموده، سفر را آغاز نمایند.
2- توبه و استغفار
پس از آنكه خداخواهى و خداجویى بهعنوان هدف مشخص شد، حاجى باید زنگارهاى گناه و معصیت را از جان و دل بزداید، و روح را از تیرگىها پاك كند تا زمینه را براى راهیابى به محضر حق و حریم عشق و پذیرش در پیشگاه معبود فراهم سازد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«إذا ارَدْتَ الْحَجَّ ... ثُمَّ اغْسِلْ بِمَاءِ التَّوْبَةِ الْخَالِصَةِ مِنَ الذُّنُوبِ ...».[4]
«هرگاه اراده حج كردى ... با آب توبه خالص گناهانت را بشوى ...»
حاجى در سفر حج و عمره میهمان خداوند است و از آنجا كه خالق، به ظاهر خلق نمىنگرد بلكه به باطن نظر دارد، لذا به روح و جان حاجى نظر مىافكند و روا نیست انسان با آلودگى به محضر حق وارد شود.
عادت مردم در میهمانىها این است كه از محل كار خود به خانه رفته، جسم خویش را شستشو داده، لباسهاى تمیز پوشیده، موها را شانه زده، خود را معطر مىكنند و سپس به میهمانى مىروند و هرچه میزبان درنظر آنها مهمتر باشد، اینگونه آداب را بیشتر رعایت مىكنند.
حال چهكسى از خداوند عظمتش بیشتر است؟ آیا از ادب بهدور نیست كه انسان در پیشگاه خالق و آفریننده خود با قلبى مالامال از گناه و معصیت شرفیاب شود؟ خدایى كه به تمام افكار و اسرار نهان ما آگاه است، اعمال ما را مىداند و از نیات ما باخبر است.
از این رو پیش از ورود به حرمین شریفین لازم است حاجى خانه دل را از گناه پاك نماید، آنگاه بهسوى كوى دوست حركت كند.
توبه نیز باید حقیقى و به بیان قرآن كریم توبه نصوح باشد:
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّكُمْ أَنْ یُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَیِّئاتِكُمْ وَ یُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ ....[5]
«اى كسانى كه ایمان آوردهاید، به درگاه خدا توبهاى راستین كنید، امید است كه پروردگارتان، بدىهایتان را از شما بزداید و شما را به باغهایى كه از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درآورد ...»
خواجه اگر توبه نصوح كند |
هردمى، عالمى فتوح كند |
|
توبه نصوح، توبه بدون بازگشت است و نیازمند یك تصمیم جدى و قاطع.
روشى كه براى دستیابى به توبه نصوح از سوى پیشوایان دینى ارائه گردیده، چنین است:
گناهكار ابتدا باید از عملكرد بد خویش پشیمان شود، سپس تصمیم بگیرد از این پس خود را به معاصى نیالاید و گناهان مرتكبشده را ترك گوید، آنگاه از پیشگاه خداوند طلب مغفرت و آموزش كند.
گناهان نیز بر دو قسماند:
1- حقّاللَّه 2- حقالناس
دسته اول گناهانى است كه مستقیماً به خداوند ارتباط پیدا مىكند، مثلًا نمازى را نخوانده، روزهاى نگرفته و ....
توبه اینگونه گناهان آن است كه انسان از نافرمانى خداوند پشیمان شود، سپس تصمیم بگیرد گذشته را جبران كند، نمازها و روزهها را قضا نماید و از اینپس نیز فرایض دینى را در موعد مقرر بهجاى آورد. آنگاه از خداوند طلب مغفرت و آمرزش كند.
دسته دوم گناهانى است كه به مردم ارتباط پیدا مىكند، همچون غیبت، افترا، سرقت، ظلم و ستم و ....
توبه اینگونه گناهان، پس از پشیمانى و تصمیم به ترك گناه، آن است كه در صورت امكان رضایت مردم را جلب و سپس از پیشگاه حق، طلب مغفرت نماید. اگر مالى از كسى به زور گرفته، آن را به صاحبش برگرداند و اگر صاحبش را نمىشناسد با اذن مرجع تقلید از سوى صاحب اصلى صدقه دهد، اگر غیبت دیگران را كرده از آنها حلالیت بطلبد و پس از آن استغفار نماید.
زمنجلاب هوس گر برون نهى قدمى |
نزول در حرم كبریا توانى كرد |
|
اگر ز هستى خود بگذرى یقین مىدان |
كه عرش و فلك زیر پا توانى كرد |
|
پشیمانى از گناه، آغازى براى جبران گناهان است و بهقول صائب، شاعر نامدار:
ابر رحمت را كند اشك ندامت مایهدار |
آبروى عفو در شرمندگى پوشیده است |
|
خداوند در قرآن كریم مىفرماید:
وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَناً إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى وَیُؤْتِ كُلَّ ذِی فَضْلٍ فَضْلَهُ ....[6]
«از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه كنید [تا اینكه] شما را با بهرهمندى نیكویى تا زمانى معین بهرهمند سازد و به هر شایسته نعمتى، از كرم خود عطا كند ...»
3- اخلاص در نیت
اخلاص شرط اساسى در تمامى عبادات است، هركس عبادتى را براى خودنمایى و ریا و یا دستیابى به امور مادى و دنیایى انجام دهد، از آن عمل هرگز بهره و نصیبى نخواهد برد.
این اصل مهم بهاندازهاى كارساز و تعیینكننده است كه اگر رزمنده و جهادگرى در میدان نبرد شركت كند و هدفش دستیابى به غنایم جنگى و یا چیرهشدن و انتقامگیرى از دشمن باشد و در این راه كشته شود، شهید بهحساب نمىآید.
رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله فرمود:
«إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّیَّاتِ».[7]
«جز این نیست كه اعمال به نیتها است.»
در حدیثى دیگر فرمود:
«اذا عَمِلْتَ عَمَلًا فَاعْمَلْ للَّهِ خالِصاً، لانَّهُ لا یَقْبَلُ مِنْ عِبادِهِ الأَعْمالَ إلّا ما كانَ خالِصاً».[8]
«هرگاه كارى را انجام دادى، آن را تنها براى خدا انجام ده؛ زیرا خداوند تنها اعمال خالص را از بندگان خود مىپذیرد.»
پس بر سالكان این طریق است كه با نیتى پاك و خالص در سرزمین وحى گام نهند، دل به غیر خدا نبندند و در انجام اعمال جز قرب و نزدیكى به حقتعالى چیز دیگرى را نخواهند و درنظر نگیرند.
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«كَیْفَ یَسْتَطیعُ الإخْلاصَ مَنْ یَغْلِبُهُ الْهَوى».[9]
«آنكس كه هوى و هوس بر وى چیره، چگونه مىتواند اخلاص داشته باشد؟»
حاجیان باید سفر را با مبارزه با نفس آغاز كنند و پس از غلبه بر آن، قصد كوى دوست كرده، با تمام وجود بهسوى او روند، در چنین حالى است كه به همهچیز خواهند رسید.
امام عسكرى علیه السلام فرمود:
«لَوْ جَعَلْتُ الدُّنْیا كُلَّها لُقْمَةً واحِدَةً و لَقَّمْتُها مَنْ یَعْبُدُ اللَّهَ خالِصاً لَرَأَیْتُ انّی مُقَصِّرٌ فی حَقِّهِ».[10]
«اگر همه دنیا را یك لقمه كرده، در دهان كسى گذارم كه خدا را از روى اخلاص پرستش و عبادت كند، باز مىبینم كه در حق او كوتاهى كردهام!»
4- زاد و توشه حلال
بر حاجى است كه هزینه سفر و زاد و توشه خود را از مال حلال برگیرد تا توفیق عبادت پیدا كند و بتواند در بهترین اماكن روى كره زمین، شیرینى مناجات با خدا را لمس و از عبادات خود لذّت ببرد.
خداوند در قرآن كریم، به رسولان خود اینچنین دستور مىدهد:
یا أَیُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّی بِما تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ.[11]
«اى رسولان، از چیزهاى پاكیزه بخورید و كار شایسته كنید كه من به آنچه انجام مىدهید دانا هستم.»
استفاده از زاد و توشه حلال و بهرهگیرى از نعمتهاى پاك، وظیفه رسولان و همه مؤمنان و دلباختگان به خداوند است. و آنها كه اموالشان را از راه حرام و یا شبههناك بهدست آوردهاند، باید پیش از سفر، دارایى خود را تزكیه كنند، خمس و زكات و ردّ مظالم و دیگر حقوق مردم را به صاحبان اصلى آن بپردازند، سپس لباس احرام بپوشند وگرنه، در میقات پذیرفته نمىشوند و هرگز در حریم كبریایى حق وارد نخواهند شد، گرچه بهصورت ظاهر جسم آنان در چنین اماكن مقدسى در گردش باشد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«لا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلّ حَجّاً وَ لا عُمْرَةً مِنْ مالِ حَرامٍ».[12]
«خداوند حجوعمره بامال حرام را نمىپذیرد.»
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز فرمود:
هنگامى كه مردى با مال حرام به حج مىرود و [در میقات] مىگوید:
«لَبَّیْك، اللَّهُمَّ لَبَّیْك ...»؛
«به فرمانبردارى ایستادهام، بارخدایا! در اطاعت و خدمت تو هستم».
خداوند در پاسخ به او مىفرماید:
«لا لَبَّیكَ وَلا سَعْدَیكِ، حَتّى تَرُدَّ ما فِی یَدَیْكَ»؛[13]
«نه، به فرمانبردارى نایستادهاى و در اطاعت و خدمت نیستى، تا آنكه هرچه در اختیار و در دست تو است، به صاحبان آن بازگردانى.»
5- خداحافظى و حلالیتطلبى
حاجى هرگاه تصمیم مىگیرد به حج مشرف شود، براساس توصیه امام صادق علیه السلام، شایسته است آن را به اطلاع برادران دینى خود برساند. آن حضرت به نقل از رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«حَقٌّ عَلَى الْمُسْلِمِ إِذَا أَرَادَ سَفَراً أَنْ یُعْلِمَ إِخْوَانَهُ وَ حَقٌّ عَلَى إِخْوَانِهِ إِذَا قَدِمَ أَنْ یَأْتُوهُ».[14]
«مسلمانى كه قصد مسافرت دارد، شایسته است برادران خویش را آگاه سازد، بر برادران او نیز لازم است هنگام بازگشت به دیدن وى بیایند.»
انجام این دستورالعمل مىتواند ثمرات و بركات فراوانى را بهدنبال داشته باشد؛ یكى از این بركات، زدودن تیرگىها و كدورتها از دل انسانها است.
افراد بشر به دلیل اجتماعى بودن، در زندگى شخصى و اجتماعى خود گرفتار تضادها و مشكلاتى مىشوند كه درنتیجه رنجش و نارضایتى دیگران را بهدنبال دارد، همسر، فرزندان، برادران و خواهران،
همسایگان، همكاران، مردم كوچه و بازار و ....
اگر به یكى از این كسان ظلمى روا داشته، غیبتى كرده، حقوقى از آنان پایمال نموده، روابط غیرصمیمانه با آنان داشته، ناسزا و دشنامى به آنها داده و ... لازم است پیش از سفر به عنوان خداحافظى نزد آنان رفته، حلالیت بطلبد و به آنها بگوید، من عازم سفر خانه خدا هستم و از آنجا كه در این سفر میهمان خداوندم و او از راز و درون من باخبر است، نمىخواهم با دل آلوده به كینه و كدورت در محضر او حضور یابم. من در این سفر براى شما دعا مىكنم، شما نیز اگر حقى به گردن من دارید، مرا حلال كنید. به یقین چنین برخوردى عاطفه طرف مقابل را تحریك نموده، اشك از دیدگانش جارى مىشود و رضایت مىدهد و فضایى كاملًا معنوى و الهى را بر زندگى حاجى و دیگران حاكم مىسازد. و پس از آن زمینه براى بهرهگیرى هرچه بیشتر از حج فراهم مىشود؛ زیرا حاجى تصمیم گرفته است تا در این سفر، قلب خود را لبریز از محبت خدا كند. اگر بخشى از قلب را كدورت و كینه نسبت به مردم پر كرده باشد، تنها بخش خالى آن ظرفیت خواهد داشت و اگر آن ظرفیت پرشده از كینه، خالى شود به یقین جاى بیشترى براى ذخیره معرفت و عشق بهحق فراهم مىآید.
در اینجا توجه به این نكته مهم نیز ضرورى است كه در بسیارى اوقات شیطان مانع ایجاد كرده، انسان را وسوسه مىكند كه اگر نزد دیگران بروم و این حركت را آغاز كنم، ممكن است باعث حقارت و كوچكى من شود و همین وساوس شیطانى انسان را از دستیابى به یك نعمت بزرگ محروم سازد.
خودشكنى و پرهیز از كبر و غرور زمینه پاكى از گناه و آمرزش را فراهم مىآورد و اگر حاجى خودشكنى را پیش از سفر آغاز نكند، بهره لازم را نخواهد برد.
امام صادق علیه السلام مىفرماید:
«كَانَ أَبِی یَقُولُ:
مَنْ أَمَّ هَذَا الْبَیْتَ حَاجّاً أَوْ مُعْتَمِراً مُبَرَّأً مِنَ الْكِبْرِ رَجَعَ مِنْ ذُنُوبِهِ كَهَیْئَةِ یَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ».[15]
«پدرم امام باقر علیه السلام پیوسته مىفرمود:
كسى كه براى حج یا عمره قصد این خانه كند، در حالىكه از كبر و خودپسندى برى و دور باشد، همانند روزى كه از مادر متولد گردیده، از گناهان پاك مىشود.»
بنابراین، بر حاجى لازم است از اقوام و دوستان و همسایگان و همكاران حلالیت بخواهد و سپس عازم دیار نور شود.
6- آگاهى كامل
آشنایى با اهداف حج، موجب مىشود تا حاجى براى دستیابى به آنها، معلومات و دانستنىهاى مورد نیاز این سفر را به خوبى فراگیرد و با آگاهى كامل در این مسیر قدم بگذارد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله در سخنرانى مهم روز غدیر از مردم خواستند تا با آگاهى و بصیرت كامل به حج روند و از این اماكن مقدس جز با توبه و رها شدن از گناه بازنگردند؛
(قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله علیه و آله فِی خُطْبَتِهِ فِی الْغَدِیرِ: مَعَاشِرَ النَّاسِ! حُجُّوا الْبَیْتَ بِكَمَالِ الدِّینِ وَالتَّفَقُّهِ وَلا تَنْصَرِفُوا عَنِ الْمَشَاهِدِ إِلَّا بِتَوْبَةٍ وَ إِقْلاعٍ).[16]
برخى از اهداف حج كه در روایات آمده است عبارتند از:
* رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
طواف خانه خدا و سعى میان صفا و مروه و رمى جمرات، براى برپایى و اقامه یاد خدا وضع شده است.[17]* على علیه السلام فرمود:
... خداوند حج را نشانه تواضع مردم دربرابر عظمت خود و ... پرچم افراشته اسلام و پناهگاه امن پناهجویان قرار داده است.[18]* و نیز فرمود:
... خداوند حج را وسیله دستیابى به رحمت خود و رسیدن به بهشت و موجب آمرزش و امتحان مردم، و زدودن كبر از دلها و ایجاد تواضع و فروتنى در درون جان آنان، قرار داد.[19]* امام رضا علیه السلام بخشى از فلسفه حج را، جداشدن از سنگدلى، خسّت و زبونى نفس، ناامیدى، بازداشتن نفس از فساد و بازیابى حقوق شمردهاند.[20]* و امام صادق علیه السلام آن را براى شناخت بیشتر مسلمانان از یكدیگر، بهرهگیرىهاى تجارى، شناخت نشانهها و آثار رسول خدا صلى الله علیه و آله دانستهاند و ....[21] آیا این اهداف تنها با دانستن احكام و مناسك حج قابل دستیابى است؟ هرگز!
از اینرو حاجى باید از ماهها پیش از حج، با مطالعه كتب و یكسلسله تمرینات جسمى و روحى، خود را براى دستیابى به این اهداف آماده نماید و تنها به شركت در چند جلسه محدود كه معمولًا كاروانها برگزار مىكنند بسنده نكند.
منبع: آداب سفر حج/ سید على قاضى عسكر/ نشر مشعر/ 1382
[1] غافر: 21
[2] وسائل الشیعه، ج 11، ص 109، ح 40؛ ثوابالاعمال، ج 74، ص 16
[3] تهذیب، ج 5، ص 463، ح 1613- تاریخ بغداد، ج 10، ص 296
[4] مصباحالشریعه، ص 142
[5] تحریم: 8
[6] هود: 3
[7] كنزالعمال، ج 7272؛ صحیح مسلم، ج 6، ص 46
[8] بحارالانوار، ج 77، ص 103
[9] غررالحكم، ح 6977
[10] بحارالانوار، ج 70، ص 245، ح 19
[11] مؤمنون: 51
[12] بحارالانوار، ج 96، ص 120
[13] هدایة السالك، ج 1، ص 136
[14] وسائلالشیعه، ج 11، ص 448، ح 15227
[15] كافى، ج 4، ص 252، ح 2
[16] الحج و العمره فی القُرآن و السنه، ص 257، ح 718
[17]سنن ابىداوود، ج 2، ص 179، ح 188
[18] نهجالبلاغه: خطبه 1
[19] كافى، ج 4، ص 199، ح 2
[20] عللالشرایع: 404
[21] عللالشرایع: 405
نظرات :