نقد و بررسی عرفان های نوظهور - استاد عابدی - جلسه 3

یکشنبه 10 اسفند 1393
نقد و بررسی عرفان های نوظهور - استاد عابدی - جلسه 3

نقد و بررسی عرفان های نوظهور - استاد عابدی - جلسه 3

ویژگی های عرفان و عارف

قبلاً گفته شد که عرفان قابل تعریف نیست و نمی توان تعریف جامعی از آن ارائه داد تا نتیجه گرفت آیا در عرفانهای کاذب مثلاً در اشو و اکنکا یا کریشنا مورتی عرفان وجود دارد یا خیر. و فقط ویژگیها و خصوصیات عرفان را ذکر می کنیم.

توحید و ولایت

بصورت کلی عرفان دو بخش دارد: 1- توحید و خداشناسی 2- ولایت و انسان کامل

یعنی این دو مسئله اگر در جایی مطرح شد، می گویند بحث عرفانی است. بعنوان مثال، می گویند: مثنوی مولوی یک کتاب عرفانی است چون در قالب قصه، حرفهایش درباره ولایت و انسان کامل است، نمی خواهم بگویم حرفهای مثنوی درست است یا خیر. فقط می خواهیم بیان کنیم مثنوی را می گویند کتاب عرفانی چون بحث ولایت دارد و بعضی کتابها مثل نصوص قونوی کتاب عرفانی است چون فقط درباره توحید است. و بعضی کتابها نیز شامل هردو بخش است. پس یکی از ویژگی های عرفان شناخت خدا و شناخت ولی خداست. و کسی که خدا و ولی خدا را نشناسد عارف نیست.

عرفان غیرت دارد

ویژگی دیگر عرفان این است که در عرفان یک حالت غیرت، کتمان و پنهان سازی است. و اگر کسی بخواهد سخنرانی عمومی درباره عرفان بکند،دیگر آن عرفان نیست. یعنی شرط عرفان غیرت و کتمان و پنهان سازی است. امیرالمومنین علیه السلام بزرگترین عارف است، ولی مسائل عرفانی را در مسجد نمی گفت، کمیل و یا شخص دیگر را پیدا می کرد، بعد از نماز عشا به بیرون شهر کوفه می رفتند و برای کمیل مطالب عرفانی می فرمود. کسی که عاشق کسی می شود همیشه سعی می کند آنرا کتمان کند و خوبی های معشوق خودش را نیز به کسی نمی گوید. عشق غیر از محبت و مودت است و غیر از خلّت است

شرط عشق خلوت، سر، کتمان و پنهان کردن است و کسی که علنی کند چیزی از عشق نفهمیده است.

اگر کسی کاری کند که مردم سراغ او بیایند، عارف نیست و عارف در بین مردم طوری صحبت می کند که مردم متوجه عرفان او نشوند و در زندگی عرفای بزرگ، این مسائل بسیار است. سیدالشهدا در مسجد نشسته بود، شخص عربی آمد مسئله سوال کند رفت کنار ابن عباس، ابن عباس اشاره کرد که از سیدالشهدا علیه السلام بپرس و فرد عرب با کمال بی ادبی گفت ایشان که بلد نیست من از شما می پرسم که عالمید. امام حسین علیه السلام عارف است که آنکه اهل این حرفها نیست اصلاٌ نمی فهمد که ابن عباس اگر چیزی بلد است شاگرد امام حسین علیه السلام است و شرط عرفان کتمان است وکسی که کتمان نمی کند عارف نیست.

ولی در عرفانهای نوظهور، کتابهای فراوان پخش می کنند، رهبر اکنکار 25 سال در کشورهای مختلف دنیا چرخیده است و هرکجا می رود می گوید من عارفم و تعلیمایم عرفانی نیز اینگونه است و به من ایمان بیاورید. این دیگر عارف نیست. مرتاض های هند خیلی بهتر از اوشو و کریشنا و اوکن کار و ... اند چون هیچ وقت اظهار نمی کنند و کسی را دعوت نمی کنند، و کسی نزدشان برود می گویند برو.

عرفان عشق است، عشق سر کوچه و بازار نیست، آخر شب است و مخفیانه و روشن است که عشق غیرت می خواهد و غیرت یعنی معشوق برای من است و نه کس دیگر

مرجعیت علمی اهل بیت علیهم السلام بلامنازع است یعنی رقیب ندارند. اگر کسی دنبال معجزه و کرامت و خبر از دل شما و.. باشد عارف نیست. در اول تذکره الاولیاء، عطار می گوید معجزه و کرامت برای شاگردان امام صادق علیه السلام است و نه خود امام صادق علیه السلام و شأن امام صادق علیه السلام اجل تر از این حرفهاست." و کسی که ائمه علیهم السلام را با این چیزها معرفی می کند درواقع مقام حقیقی ائمه علیهم السلام را بیان نکرده است.

در حالی که عرفانهای کاذب بحث اینکه کاری کنند تا از دل مردم باخبر شوید یک اصل است، بحث اینکه آدم چه کار بکند که قدرتهای روحی زیاد شود تا بتواند کارهای خارق العاده انجام دهد. ما نیز اینها را بلدیم ولی خلاف شرع می دانیم.

مهمترین معجزه پیامبراکرم (ص) قرآن است که قرآن نیز معجزه قولی است و معجزه قولی فقط برای علما است و برای عوام اصلاً معجزه نیست.

مثلاً درویش های قادری از این کارها زیاد می کنند، میخ در سر فروکردن یا شیشه و سنگ خوردن و ... ولی اینها اولاً چیز مهمی نیست، صرفاً تمرکز روح می خواهد، و تاکنون چند پایان نامه نیز در این خصوص نوشته شده که انسان چگونه می تواند کاری کند که چاقو در شکم فرو نرود و... مثلاً شما آدمی را خیلی قبول داشته باشید و به او معتقد باشید، دو ساعت به او خیره شوید و چشمتان نیز بهم نخورد بعد از دو ساعت اگر چاقویی در شکمتان فرو کنند، دردتان نمی آید. اگر چاقو را در بیاورند و زخم شده باشد، تمام تمرکز روح را متمرکز کنید روی زخم، در همان لحظه خوب می شود و حتی اثری از آن نمی ماند.

یادگیری این مسائل راحت است ولی بناء دین ما به این چیزها نیست، و اینها خدایی کردن است، که دین نمی خواهد و دین عبد بودن را می خواهد، یکی از درسهایی که در قدیم در حوزه ها می خواندند، کوئیلو بوده، که در همین رابطه بوده ولی بنای شرع بر این چیزها نیست. ولی در عرفانهای کاذب این مسائل زیاد است و مردم عوام مردم نیز گول همین مسائل را می خورند. کسی مریض را خوب کند یا از دل کسی خبر دهد و... مردم به این چیزها ایمان می آورند. در حالی که هیچ کدام از اینها دلیل بر حقانیت نیست و فقط قدرت روح است و قدرت روح در هر کاری تربیتش کنید می تواند انجام دهد.

 

کتاب نفایس الفنون محمود آملی در کتاب درسی های حوزه این موضوع وجود دارد.

به نقل از: پایگاه اطلاع رسانی استاد احمد عابدی


  • 859
  • 0

کلمات کلیدی :

نظر شما :

نظرات :

آخرین متون آموزشی
ﺳﻪشنبه 04 مهر 01402
شنبه 04 شهریور 01402
تبلیغات تبلیغات تبلیغات