توجه به اوقات نماز

خداوند در قرآن كریم خطاب به مؤمنان فرموده است:
حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلَّهِ قانِتِینَ.[1]
«بر نمازها و نماز میانه مواظبت كنید، و خاضعانه براى خدا بپاخیزید.»
امام صادق علیه السلام نیز به حاجیان توصیه فرموده است كه:
«وَ راعِ اوْقاتَ فَرائِضِ اللّهِ وَ سُنَنِ نَبِیّة».[2]
«پیوسته مراقب و مواظب اوقات واجبات الهى (نمازها) و نیز سنتهاى پیامبرش باش.»
در حالات ائمه معصومین علیهم السلام آمده است كه هرگاه زمان نماز فرا مىرسید، اندامشان به لرزه درآمده، رنگ چهرهشان دگرگون مىشد، وقتى علت آن را جویا مىشدند مىفرمودند:
وقت اداى امانتى رسیده كه آسمانها و زمین و كوهها زیر بار آن نرفتند و آن را برنتافتند[3] و یا مىفرمودند:
سزاوار است كسى كه در پیشگاه خداوند مىایستد رنگش پریده و بندبند اعضاى بندش بلرزد.
امیر مؤمنان على علیه السلام در فرمانى به محمد بن ابىبكر آنگاه كه او را والى مصر قرار داد چنین نگاشت:
«صَلِّ الصَّلاةَ لِوَقْتِهَا الْمُؤَقَّتِ لَهَا وَ لا تُعَجِّلْ وَقْتَهَا لِفَرَاغٍ وَ لا تُؤَخِّرْهَا عَنْ وَقْتِهَا لِاشْتِغَالٍ وَ اعْلَمْ أَنَّ كُلَّ شَیْءٍ مِنْ عَمَلِكَ تَبَعٌ لِصَلاتِكَ».[4]
«نماز را در وقت تعیین شده آن به جاى آور، نه به خاطر فراغت و بیكارى در انجام آن شتاب كن و نه به بهانه كار آن را به تأخیر بیانداز، بدان كه همه اعمال تو بسته به نماز تو است.»
در قرآن كریم خداوند نسبت به كسانى كه نسبت به نماز مسامحه و سهل انگارى مىكنند، با لحنى تهدیدآمیز سخن گفته است.
در سوره ماعون مىفرماید:
«فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ الَّذِینَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ»[5].
«واى بر نمازگزارانى كه از نمازشان غافلاند! [و در انجام آن سهل انگارى مىكنند]»
رسول خدا صلى الله علیه و آله نیز فرموده است:
«نمازهاى خود را تباه و ضایع نسازید؛ زیرا كسى كه نمازش را ضایع كند در روز قیامت با قارون و هامان محشور مىشود و بر خداوند است كه او را همراه با منافقین وارد آتش كند. پس واى بر كسى كه مراقب نماز و انجام سنن او نیست.»[6]
در حدیثى دیگر امام صادق علیه السلام از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل كردهاند كه فرمود:
«شیطان از مؤمنى كه مراقبت مىكند تا نمازهاى پنج گانه خود را در وقت مقرّر شده بخواند در هراس است، پس هر گاه مؤمن نمازهاى خود را ضایع نموده [نسبت به آن مراقبت نداشته باشد] شیطان جرئت یافته، آن فرد را به گناهان بزرگ مبتلا مىكند.»[7]
امام صادق علیه السلام در حدیث مبسوطى فرمود:
«ملك الموت شیطان را از كسى كه نسبت به نماز خود مراقبت دارد دور مىكند، و در لحظه حساس و خطرناك مرگ، شهادت به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله را به او تلقین مىكند.»[8]
از زبان برخى از ائمه معصومین علیهم السلام مكرر نقل شده كه رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«آن كس كه نماز را سبك بشمارد از من نیست و به خدا سوگند در حوض كوثر بر من وارد نمىشود.»[9]
ابا بصیر گوید:
«بر «امّ حمیده» وارد شدم تا رحلت امام صادق علیه السلام را به ایشان تسلیت بگویم، پس او گریست و من نیز از گریه او گریستم، آنگاه گفت:
اى ابا محمد، امام صادق علیه السلام هنگام مرگ چشمانش را گشود سپس فرمود: هر كس میان من و او خویشاوندى هست جمع كنید و ما هر كس بود جمع كردیم، آنگاه امام به سوى آنان نگریست و فرمود:
إِنَّ شَفَاعَتَنَا لا تَنَالُ مُسْتَخِفّاً بِالصَّلاةِ.[10]
آن كس كه نماز را سبك بشمارد به شفاعت ما نمىرسد.»
با توجه به آنچه ذكر گردید، زائر سرزمین وحى باید بیش از گذشته نسبت به نماز اهمیت داده و تلاش كند در اول وقت آن را اقامه نماید و هرگز هنگام نماز در كوچه و خیابان پرسه نزند و چهره تشیع را در نگاه و منظر دیگر مسلمانان خدشه دار نسازد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
«براى هر چیزى صورتى است و صورت دین شما نماز است، پس هیچ یك از شما چهره دین خود را زشت نكند.»[11]
نماز وسیلهاى براى پاك كردن روح آدمى است از این رو باید به استقبال آن شتافت و در اولین فرصت روح و جان را از آلودگىها پاك كرد.
رسول خدا صلى الله علیه و آله تشبیه زیبایى در این زمینه داشته و به برخى از اصحاب خود فرمودند:
«اگر درِ خانه هر یك از شما نهرى جارى باشد و هر روز پنج مرتبه در آن غسل كنید آیا چركى در بدن باقى مىماند؟
گفتیم: نه
فرمود: مَثَل نماز نیز همچون نهرى جارى است هر نمازى را كه بخوانید گناهان شما در فاصله بین نمازها را پاك مىكند.»[12]
لقمان حكیم نیز در وصیت به فرزندش گوید:
«فرزندم! آنگاه كه وقت نماز فرا رسید، آن را به خاطر چیزى به تأخیر میانداز، نماز را به جاى آر و خود را از این دَیْن رها ساز، نماز را به جماعت بخوان اگر چه مكان براى نماز تنگ باشد، گویى بر نوك نیزه ایستادهاى.»[13]
منبع: آداب سفر حج/ سید على قاضى عسكر/ نشر مشعر/ 1382
[1] بقره: 228
[2] مصباح الشریعه، ص 142
[3] تفسیر صافى، ج 2، ص 370
[4] نهج البلاغه، نامه 27
[5] ماعون: 7
[6] وسائل الشیعه، ج 4، ص 30، ح 4431
[7] وسائل الشیعه، ج 4، ص 28، ح 4426
[8] وسائل الشیعه، ج 4، ص 29، ح 4429
[9] وسائل الشیعه، ج 4، ص 25، ح 4417
[10] همان، ص 26، ح 4423
[11] وسائل الشیعه، ج 4، ص 24، ح 4416
[12] وسائل الشیعه، ج 4، ص 12، ح 4387
[13] من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 194، ح 884
نظرات :