روایت آخرین وداع حضرت خدیجه (س) با پیامبر (ص)

ﺳﻪشنبه 21 اسفند 1403
روایت آخرین وداع حضرت خدیجه (س) با پیامبر (ص)

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی حج، برای نخستین بار با حضور ایرانیان در ماه رمضان در مدینه منوره، زائران ایرانی در آیین‌های سوگواری سالروز وفات حضرت خدیجه (س) در هتل‌های خود شرکت کردند. «محفل انس و معرفت» به همت دفتر نمایندگی بعثه مقام معظم رهبری در هتل مختار بلازا برگزار شد.

در ابتدای این برنامه حجت‌الاسلام میثم حمیدی نیک، قاری قرآن کریم به تلاوت آیاتی از قرآن پرداخت که فضای مراسم را معنوی و پرنور نمود. در ادامه حجت‌الاسلام سیدمحمود وزیری، سخنران بعثه در مدینه ضمن  بیان ویژگی‌های حضرت خدیجه (س) گفت: پیامبر خدا (ص) فرمودند: برترین زنان بهشت حضرت خدیجه (س)، حضرت فاطمه (س)، مریم دختر عمران و آسیه همسر فرعون است. حضرت خدیجه(س) در مدت 24 سال زندگی با رسول گرامی اسلام(ص) جز خیر، خدمت و طاعت از خود بروز نداد.

وی افزود: از اوصاف حضرت خدیجه کم‌حرفی است که در روایات یکی از ابواب جوشش حکمت در دل‌ها معرفی شده است. بانوی آینده‌نگری که عزت و صلابت در او می‌بارید. برخی از علمای بزرگ اهل سنت درباره او گفتند که پیش از اسلام ملکه شهر مکه بوده است. یکی دیگر از ویژگی‌های حضرت خدیجه این بود که جبرئیل بر پیامبر (ص) نازل شد و سلام خداوند متعال را به او رساند. روایت شده که بهشت با تمام عظمتش اشتیاق ملاقات با او را داشت. آنچه از اموال و دارایی به دست آورد، در راه خدا و پیامبر اسلام (ص) خرج کرد و هرگز بر این مسئله تأسف نخورد. عالی‌ترین درجات اخلاص را از خودش نشان داد.

سخنران بعثه در مدینه با اشاره به آخرین وصایای حضرت خدیجه (س) در شعب ابی‌طالب بیان کرد: آن حضرت به رسول گرامی اسلام (ص) عرض کرد: «من در حق شما قصور داشتم، خواهش می‌کنم از حق من درگذرید». سپس با اشاره به فاطمه(س) چندساله که در جلسه نشسته بود، گفتند: شما را به این دختر بچه سفارش می‌کنم، تا زنده هستید به او برسید. این دختر بعد از رفتن من یتیم و تنها می‌شود، مبادا بانوان قریشی اذیت و آزارش بدهند و مواظب باشید کسی سیلی به صورت او نزند. مواظب باشید کسی از گل نازک‌تر به فاطمه نگوید و صدایش را بر او بلند نکند. مبادا کسی دخترم را آزار دهد.

وی بیان کرد: این بانوی ادب به پیامبر عرض کرد  درخواست دیگر هم دارم که آن را به دخترم فاطمه می‌گویم. بعد از رفتن پیامبر (ص) به حضرت فاطمه گفت: ای حبیبه و روشنی چشم من. به پدرت بگو که من از قبر وحشت دارم. می‌خواهم لباسی را که در هنگام نزول وحی بر تن داشتی، بر من بپوشانی و با ردای تو کفن شوم.

  • 123
  • 0

کلمات کلیدی :

نظر شما :

نظرات :