ولایت ،روح کعبه
بنام خدا
ولایت، روح كعبه
کعبه، محاذی بیت معمور است و بیت معمور برابر عرش خداست. بیت معمور بنا نهاده شد تا فرشتگانی که مقام انسانیّت را به خلافت نشناخته و تسبیح و تقدیس خویش را سند شایستگی خود برای خلیفةاللّهی یاد کردند و با تنبیه خداوند به اوج مقام انسان کامل آگاه شده و بر پیشنهاد خویش رقم ندامت کشیده و بر استفهام تعجیبی و استخبار و استعلام و استفسار خود قلم استقاله و پشیمانی زدند، بر گرد آن طواف کنند و با این عبادت، نقص کار خود را ترمیم کنند . ساختمان کعبه نیز برای طواف بر گرد آن جهت ترمیم همه قصورهاو جبران همه تقصیرها مخصوصًا غفلت از مقام انسانیّت، و سهو و نسیان یا عصیان در پیشگاه خلیفةاللّهی انسان است. از این رو بهترین تنبّه برای طائفانِ غافل و حج گزارانِ ذاهل، تدارک جهل و جبران غفلت درباره خودشناسی و معرفت مقام شامخ انسان کامل و خلیفه عصر، حضرت بقیةالله غ إ است تا مانند فرشتگان، طوافِ مقبول و سعی مشکور داشته باشند.
بنابر این، گرچه نگاه به کعبهْ محمود و نظر به آن ممدوح و ناظر به آن مُثاب و مأجور است ، لیکن همان گونه که کلمه توحید به شرط ولایت، حِصن اَمْن و دِژ نجات است نگاه عارفانه و هماهنگ با ولایت به کعبه نیز مایه غفران گناه و پایه نیل به جاه و رهایی از چاه طبیعت و اندوه دنیا و آخرت است؛ چنان که امام صادق(علیهالسلام) فرمود: «مَنْ نَظَرَ إِلَی الْکَعْبةِ بِمَعْرِفَةٍ فَعَرَفَ مِنْ حَقِّنا وَحُرْمَتِنا مِثْلَ الَّذی عَرَفَ مِنْ حقها وَحُرمَتِها غَفَرَ اللهُ ذُنُوبَهُ وَکَفاهُ هَمَّ الدُّنیا وَالآخِرةِ» . گواه مطلب، عدم قبول عبادت منکران ولایت است.
از این رهگذر معنای حدیثی که درباره محبوبیت سرزمین مکه و همه آنچه در فضای آن است، اعمّ از خاک، سنگ، درخت، کوه و آب روشن خواهد شد. یعنی منطقه حرم که ادراک حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار وَلاست، محبوبترین امور است و چیزی همتای محبوبیت آن نیست؛ زیرا قرآنْ همتای ثَقَل اصغر خود(ولایت) محبوب و معروفِ محبانِ عارفِ ثَقَلین است و سرزمین وحی مایه شکوفایی این احترام آمیخته با امتثال و این معرفت هماهنگ با عمل بوده و از این جهت محبوبترین سرزمینهاست:
اگر فضل رسول از رکن و زمزم جمله برخیزد ???? یکی سنگی بود رکن و یکی شورابْ چَهِ زمزم
پس اگر کعبه به همه شرافتها مزیّن است و وظائفی در این باره مقرّر شد، روح مراسم و جان مناسک آن ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر اوست. از این رو آنگاه که فضایل امیر مؤمنان علی بن ابی طالب(علیهالسلام) مطرح شد و عدّه ای خود را برتر از آن حضرت میپنداشتند، خداوند در بیان برتری آن حضرت به عنوان برجستهترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود: سیراب کردن حج گزاران و عهده داری تعمیر کعبه، هرگز همتای ایمان مؤمنان به مبدأ و معاد، و هجرت و جهاد آنان در راه خدا نیست؛?أَجَعَلْتُمْ سِقَایَةَ الْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ ءَامَنَ بِاللهِ وَالْیَوْمِ اغ آخِرِ وَجَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللهِ? .
حرمتِ کعبه، که قصد سوءنسبت به آنْ عذاب دردناک الهی را در پی دارد، به احترام ولایت است که این ولایتْ باطن مقامهای شامخ نبوت، رسالت و امامت است. از این رو کسی که امام خود را نشناخت و زندگی او چون مرگش جاهلی بود ، اگر به درون کعبه نیز پناه ببرد از امن الهی برخوردار نیست و دشمن وی مهلت مییابد تا دستگیرش کند، هر چند این کار در گرو ویرانی کعبه باشد؛ زیرا هیچ فراخوانی از سوی خداوند به اندازه دعوت به ولایت و امامت نیست: «لَمْ یُنادَ به شی ءٍ کَما نُودِیَ بِالْولایةِ» .
برگرفته از کتاب جرعه ای از صهبای حج،حضرت آیت الله جوادی آملی،ص132
نظرات :